ᴘᴀʀᴛ4

68 15 17
                                    

امیدوارم از این پارت خوشتون بیاد چون تقریبا استارت زیامه✨
واینکه اگه استرنج و واندا رو میخواید ببنید تو (cast &age)هست.🌸

*لیام
بعد از رفت اون پسر تو جاش جابجا شد وقتی هلش داد عقب پهلوی لیام به میز خورده بودو کمی درد میکرد داشت به این فکر میکرد که چه گندی زده واقعا چی با خودش فکر کرده که با اون پسر مثل متجاوزا رفتار کرد و الان داشت به این فکر میکرد باید چجوری گندشو جبران کنه چون محض رضای فاک طرح های اون پسر فوق العاده بود و اگه عموش میفهمید اون پسر که امروز قرار بود به هر روشی استخدام شه حالا بخاطر گند اون دیگه احتمالا هرگز پاشو نمیزاره اینجا دهنشو سرویس میکرد اره استیون فقط ۱۲ سال از لیام بزرگتر بود و عموی کوچیکش بود ولی همچیو تو دست داشت و وقتی زین چندتا از طرح هاشو به عنوان نمونه کار براش ایمیل کرده بود اون انقدر خوشش اومد که چون خارج از کشور بود و تا یه هفته نمیومد که از اون یه هفته فقط سه روزش مونده به لیام گفته بود که با اون پسر حرف بزنه و هر جور شده استخدامش کنه ولی حالا لیام همچیو به گند کشیده بود و باید به فکر یه راه حل میبود با به صدا در اومدن در به خودش اومد
+بیا تو

_لی چه غلطی کردی باز ،اون پسره چرا انقدر با عصبانیت رفت بیرون

+من..فقط..واقعا کاری نکردم

_لی من منشیتم درست ولی فراموش نکن دختر خالتم هستم پس بنال ببینم چیکار کردی که اون پسر بیچاره اونطوری بیرون رفت وقتی داشت وارد اتاقت میشدم کاملا خوب و اروم بود و حقیقتا به جذابیش تاحالا ندیده بودم ولی جوری که رفت حس کردم اگه جلوش بودم احتمالا با کاغذ دیواری یکیم میکرد ولی اون فقط یه عذرخواهی کرد و بعد نگاهشو برام مهربون کرد یه لحظه حس کرد دوشخصیتس

نه اشتباه نکنید زین دو شخصیته نبود اون فقط به زنا احترام میزاشت و میدونست نباید عصبانیتش از لیام سر اون دختر مهربون خالی کنه

+امم خب من فقط چیزه من فاک بهش واندا استیون کی بر میگرده

_اقای استرنج فردا دیگه بر میگردن

+اون که اینجا نیست میتونی استیون فاکی هم صداش کنی ولی مگه قرار نبود دو روز دیگه بیاد اون که سفرش یه هفته ای بود

خب لیام حق داشت ولی واندا رابطه خوبی با استیون نداشت یعنی نه اینکه باهم بد باشن نه ولی واندا نسبت به اون یسری حس های ممنوعه داشت و میدونست این براش دردسره پس تصمیم گرفته بود تا میتونه ازش دور بمونه و خب اونا واقعا فاصله سنی داشتن پس اره هیچ جوره امکان پذیر نبود

_لیام اون عموته یک و دو اینا چه ربطی به اون داره

+باشه باشه فهمیدم واندا باید یه لطفی بهم کنی اون پسر اون ادرس خونشو میخوام التماستو میکنم

Eros NemesisWaar verhalen tot leven komen. Ontdek het nu