part 19

315 93 12
                                    

سلام دوستان
قبل از اینکه پارت شروع کنید این متن بخونید.
خب امروز تولد یکسالگی چنله...
برای همین بالا استثنا تمامی فیکشن ها امروز اپ شدن.
خوشگلای من با اینکه گفته بودم ووت های پارت قبل هشتاد تایی کنید دلم نیومد حالا که دارم بقیه فیک ها رو اپ میکنم این جا بمونه
حالا که امروز روز خوبی برای ما و تیممون بوده
یه خواهش کوچولو دارم
فیکشن به دوستارانتون معرفی کنید و حتما نظرتون باهامون به اشتراک بذارید
حالتون مثل حال دل الان ما خوش باشه
-نارکو

-من اونقدرام مست نیستم که نفهمم دارم چیکار میکنم. ببین کجا ایستادی تو...همین الانشم...

اجازه ندادم بیشتر لهم کنه و بوسیدمش. دستام سمت شلوار ورزشیش رفت و اون از پاش دراوردم. چشم هاش محکم روی هم میفشرد و من بوسه هام روی بدنش متوقف نکردم. نمیفهمیدم کجام و چیکار میکنم فقط میدونستم خستم. دست هام شکم برهنه اش لمس کرد و وبه پشت خابوندش. سنگین نفس میکشید.

-بکهیون

صورتش توی بالشت پنهان شده بود. دورانی کمرش ماساژ دادم و صداش زدم.

-بکهیون، حالت خوبه؟

به سرعت سمتش رفتم و برش گردوندم. بهم خندید و صورتش کج کرد.

-ترسیدی؟

دندون هام بهم فشردم و پاهاش بالا بردم. برای لحظه ای ترسیده نگاهم کرد ولی قرار نبود اهمیت بدم. نه وقتی توسط کل دنیا به مسخره گرفته میشدم. شورتم پایین کشیدم و اولین انگشتم داخلش کردم. فریاد زد و به ملحفه چنگ زد.

-لطفا خوب شو چانیول.

+خفه شو!

طاقت نیاوردم و عضوم جای انگشتم جایگزین کردم. ضربه زدم و خبیثانه نگاهش کردم. ناله نمیکرد؛ گریه نمیکرد و هنوز با تمسخر بهم لبخند زده بود. با چند ضربه ی دیگه ارضا شدم و خودم روش انداختم.

+حالا معنی واقعی کثیف شدن میفهمی؟

بی رمق سمتم چرخید.

-تو کثیف نیستی

باز همون لبخند مضحک و چشمانی که خیره بهم نگاه میکردن. خواستم فقط بخوابم که متوجه شدم دست هاش هنوز محکم ملحفه رو گرفتن و رها نکردن.

از جام بلند شدم ولی نگاهش هنوز خیره بود. ترسیده صداش زدم.
-بکهیون، بکهیون

سیلی به نیمه از صورتش زدم ولی تکونی نخورد. وحشت زده تلفن داخلی کروز برداشتم و طولی نکشید تا کادر درمانی به سرعت بالا بیان.

BLOODY FOOTPRINTSWhere stories live. Discover now