تحلیل شخصیت ها

321 57 6
                                    

تحلیل شخصیت بکهیون:
بکهیون، ادمی بود که حقیقتا هیچی نداشت. خرج زندگیش که خانواده زنش میدادن و خودش توی نهایت پوچی بود. دقیقا زمانیکه زن و بچه اش ترکش کردن، نیش و کنایه های خانواده زنش همه و همه باعث شد به چان تمایل پیدا کنه و یه جورایی سمتش کشیده بشه. فقط برای پول نه احساس و عشق و هیچ چیز دیگه ای!
از طرفی بکهیون درک کرده بود که چانیول در اصل ازش چی میخواست، اونا سر همین مسئله باهم دعوای بدی داشتن. اما وقتی بک رفت کمپ و یهو زن و بچه اش برگشتن کلا منقلب شد و دو دستی قرارداد شرکت قبول کرد فقط به خاطر شین هه و دختری که بعد از مدت ها برگشته بودن.
اون میدونست اگر شین هه دوباره بخواد برگرده خانواده اش قطعا طلاقش میگیرن و خب اون شین هه رو دوست داشت همین باعث شد به هدف اصلی چانیول بی تفاوت باشه و فقط پول بخواد. پول... پول... پول...
تصویری که از خودش توی ذهن دخترش ساخته بود اصلا خوب نبود و اون میخواست تغییرش بده هم برای شین هه هم دختر کوچیکش رائون...
سخت بود خیلی سخت ولی همسر قوی ای داشت که کمکش کرد. بهش اطمینان داد که میتونه. همه به بکهیون میگفتن که هی ادم الکی این همه لطف نمیکنه قطعا یه چیزی رو ازت میگیره ولی بکهیون اصلا توجه ای نمیکرد چرا که رفاه دخترش در ارجحیت بود.
بیشترین ظلم به بکهیون شد تقریبا... خانواده ای که با کلی مشقت دوباره دور هم جمعش کرد یکهو نابود شد. شین هه رو از دست داد و رائون هم همینطور
نتونست پدری کنه، نتوست برای شین هه همسر خوبی باشه و شکست. تنها دلیلی که بخاطرش زنده بود و پیش چانیول میموند همین بود، خانواده اش!
زمانیکه چانیول خانواده اش گرفت رسما تبدیل به ادم اضافه شد. بکهیون خواست ترکش کنه و همه و همه چیزش بهش پس بده و بره پیش پدرش.
دقیقا همون لحظه چانیول بازی رو عوض کرد. سعی کرد دوباره توجه بکهیون به خودش جلب کنه و برای اینکار شرکت امریکا رو راه اندازی کرد. خب کی از پول بدش میاد؟
بکهیون هم به محض اینکه چشم باز میکنه فرشته مهربونش چانیول رو میبینه و بعد یهو یه شرکت بزرگ میوفته توی دامنش... خیلی بهتر بود اگر بکهیون برمیگشت و نمیموند ولی اون توی بازی چانیول افتاد و شرکت قبول کرد.

تحلیل شخصیت چانیول:
چانیول پسری بود که کل خانوادش بالا کشید. پس قاعدا یه شخصیت کاریزماتیکی داره که بتونه اوضاع باهاش کنترل کنه. روی پای خودت ایستادن تلاش زیادی میخواد. از طرفی این ادم متوجه یه مشکل درونش بود. تمایل به جنس موافق...
هوش چانیول باعث شد شرکت به راحتی بالا بیاد و خیلی راحت با استخدام افراد سابقه دار حتی هزینه ها رو هم به حداقل رسوند. این ادم به ظاهر کامل یه چیز کم داشت. یه همراه!
خانواده اش بهش اصرار میکردن چون هم سنش داشت بالا میرفت و هم مادرش یه نوه دیگه میخواست تا با نوه اولش رزی بازی کنه. همین به شدت تحت فشار قرارش میداد.
اون توی چشم بود، مادرش ازش می خواست ازدواج کنه، همجنسگرا بود! اینا اصلا باهم جور در نمیاومدن. به محض دیدن بکهیون اون احساس کرد ادم خودش پیدا کرده. گرایشش چیز پسندیده ای نبود اما چان میدونست باید کاری انجام بده که هم به نفع خودش باشه هم شرکتش.
پس به سرعت بکهیون قبول کرد چون اون پتانسیلش داشت. یه تمایل احساسی و عاطفی به اون.
اما بکهیون فقط زیبا بود و غیر از زیبایی و یه شخصیت بزرگ منشانه هیچ چیز دیگه ای نداشت. چان صبر کرد و ریز به ریز پلن خودساختگی بکهیون ریخت تا اون به خودش مدیون کنه.
یه دام پهن کرد تا هم بکهیون به اون درجه برسونه که پارتنرش بشه و از طرف دیگه بکهیون نتونه مخالفتی کنه. چانیول عاشق بود وتحمل فرد اضافه براش زیادی به نظر میرسید.
اون به بکهیون پول و ثروت داد و خانوادش رو گرفت تا خودش تبدیل به خانواده بکهیون بشه. همسرش کشت، دخترش گرفت و خودش یه ناجی نشون داد. بکهیون هم که از زندگی بریده بود و خب تنها دستی که برای کمک جلوش دراز شده بود کی بود؟ چانیول!
چانیول خوب می دونست درصد اینکه بکهیون قبولش کنه و عاشقش بشه زیر صفره. کسی که هیچ تمایلی به همجنس خودش نداره و مثل هزار نفر دیگه این بد میبینه امکان نداره دو روزه بخواد تغییر کنه. تنها راه جلوش اجبار! حالا که بکهیون جدیدی ساخته بود و همه چیز کامل شده بود نیازی به دست دست کردن نداشت. فقط کافی بود تا به بکهیون نشون بده دنیای همجنسگرا ها با اون چیزی که توی ذهنش خیلی فرق داره!
پس کارت زنده بودن رائون رو کرد و بکهیون خلع سلاح شد. عذاب وجدان پدری نکردن برای رائون گلوی بک رو گرفته بود و چه میخواست یا نه اون پدر بود. برای دختری که نتونسته بود تصویر بد توی ذهنش عوض کنه زنده بودنش بهش امید تغییر میداد.
چانیول تا بطن زندگی بکهیون میدونست و کاملا از این چیزا با خبر بود و خوب میدونست چطور پیش بره.

تحلیل شخصیت شین هه:
توی یک کلام شین هه عاشق بک بود. پاش ایستادگی کرد و لحظه ای که دید دخترش داره کنار این پدر اسیب میبینه رفت. رفت تا به بکهیون فرصت تغییر بده. برادراش تحت فشار گذاشتنش که باید طلاق بگیره و با ادمی که اونا گفته ازدواج کنه.
زنی که از هر دو طرف تحت فشار بود غیر از برگشتن سر زندگیش چیکار میتونست بکنه. رائون دختر بکهیون بود و اون نمیتونست تنهایی براش تصمیم بگیره. حتی اگر هم بکهیون بیمار بود بازهم شین هه دوستش داشت و بهش احترام میذاشت. اگر عاشقش نبود اصن چرا اجازه داد بچه گیرش بیاد؟
شین هه وقتی فهمید بکهیون برگشته کمپ و داره یه زندگی جدید برای خودش دست پا میکنه همه جوره حمایتش کرد و بهش امید داد. تمام تلاشش کرد تا رائون با پدری که بعد از مدت ها می بینتش احساس غریبگی نکنه.
بکهیون و شین هه هر دوشون برای زندگیشون جنگیدن. شین هه حالا نمیتونست بخاطر حرف های الکی یه مرد غریبه زندگیش رها کنه.

تحلیل شخصت کای:
این بخش در ادامه داستان می نویسم چون ممکنه اسپویل بشه.
تحلیل رائون:
خب رائون کوچیکه حرف زیادی نمیشه دربارش زد. یه دختر وابسته به مادرشه که از باباش میترسه یا بهتر بگم بدش میاد. زمان کمی رو با پدرش صرف کرد و دوباره از دستش داد. هنوز نتونسته بود با پدرش ارتباط برقرار کنه دوسش داشته باشه و بپذیرتش و یهو ازش دور شد. بازم این پارت در اینده بیشتر میکنم.

این تحلیل ها برای اینه بهتر داستان متوجه بشید و شاید تونستید حدس هایی درمورد اینده بزنید.  گره های داستان خیلی واضح هستند. بکهیون چانیول قبول میکنه؟ رائون پدرش قبول میکنه؟ کای کیه و  داستان پشت اتش سوزی و قتل شین هه و در اخر چانیول چطور قرار همجنسگراییش به دنیا نشون بده و ری اکشن بقیه به اینکار چیه؟
ایده این تحلیل توی تماس تلفنی من و نویسنده دوم این فیک پارادیس رسید. اون واتپد و تلگرام نداره و من داشتم براش کامنت ها رو می خوندم. اون نگران بود که کج ذهنی پیش بیاد و شاید یه چیز هایی رو خواننده ها متوجه نشن. بحث بینمون بالا گرفت و درمورد کاراکتر ها بحث کردیم و نتیجه بحث این چیزی شد که الان میخونید. امیدوارم کمکتون کرده باشه. نمیدونم کارهای دیگه من رو خوندید یا نه اما اگر متوجه شده باشید هر داستان سعی داره یه معضل اجتماعی بزرگ در غالب عشق بین دو کاراکتر نشون بده و اینجا توجه بیشتر به همجنسگرایی شده. اغلبمون بخاطر فیک هایی که خوندیم و فیلم های بی ال یا شیپ های مورد علاقمون این یه چیز کاملا عادی میبینیم ولی دنیا هنوز کامل این قضیه رو قبول نکرده و اقلیت کمی هستن که بهش باور دارن.
اینجا باید صبر کنید تا ری اکشن مردم به مدیر هولدینگ رو ببینید ری اکشن مادر و خانواده چان و همینطور نقش اصلی بکهیون چطور قراره با این همجنسگرایی کنار بیاد! مثل اینه که چطور مادرم قرار قبول کنه عشق به چانبک لواط و گناه نیست و عشق عشقه.
شاید برای فیکشن هنرمند سال هم یه تحلیل اینطوری نوشتم اما تپل تر چون اون فیک حرف های عمیق تری برای گفتن داره.
ممنون برای خوندن تحلیلم. اگر هنوز احساس میکنید چیزی رو جا انداختم بهم بگید.
-نارکو کیم

BLOODY FOOTPRINTSHikayelerin yaşadığı yer. Şimdi keşfedin