10

222 79 11
                                    

بازی با تو جالب

صبح وقتی ییبو از خواب بیدار شد نمی تونست تکون  بخوره چون محض رضای خدا ژان  مثل کوالا بهش چسبیده بود
سعی کرد از بغل ژان  بیاد بیرون  ولی ژان بغلش رو محکم تر کرد و بیشتر سرش رو داخل گردن ییبو فرو برد ییبو کفری از کارش با آرنجش یکی محکم به وسط سینه ژان زد و باعث شد از رو تخت بیوفته ژان یه آخ کشیده گفت و ییبو نگران از جاش بلند شد
_ ژان حالت خوبه؟ عمدی نبود تقصیر خودت مثل کوالا چسبیده بودی بهم...

می خواست ادامه بده که با لب آویزون و چشمای اشکی ژان حرفش نصفه موند خدای من با یه بچه کوچلو طرفم آروم سر ژان رو نوازش کرد.

_بیا بریم عین بچه‌ها می مونی  بریم بهت صبحونه بدم. آشتی کنیم خوبه؟

ژان سری تکون داد و پشت ییبو راه افتاد بعد ییبو صبحانه رو حاظر کرد نشستن ولی ژان همه اش چنگال و قاشق از دستش می افتاد ییبو کلافه از اتفاقات قبلی بلند شد تا به ژان صبحونه  بده ژانی که مریض به شدت متفاوت وقتی نزدیکش شد ژان دست ییبو رو کشید و روی پاهاش   نشوند و مثل جوجه دهنش رو باز کرد  ییبو با فکر به اینکه بعد صبحونه می تونه از دستش فرار کنه خودش رو آروم کرد بعد صبحانه جلوی هم رو مبل نشسته بودن و یه جورایی ژان خیلی جدی به صورت ییبو نگاه می کرد  و خیلی سرد به ییبو گفت

_ییبو بخند
ییبو متعجب سرش رو کج کرد
_چی؟
ژان باز هم تکرار کرد
_گفتم بخند تو هر وقت پیش بقیه ای می خندی ولی پیش من نه

ییبو شوک یه ژان نگاه می کرد

_تو حسودی کردی؟

ژان با حالت اخم کرده  از مبل بلند شد و جلو اومد

_وانگ ییبو باهام قرار بزار

ژان اونقدر محکم و سر راست سوال پرسید که ییبو بی اراده گفت

_باشه

ییبو چند ثانیه به ژان خیره شد بعد یهو  سرخ شد و سرش رو پایین انداخت لعنتی یه زمانی بخواه بگو بعدا چرا سر راست میگی باشه!
ژان که حالت ییبو رو دید از چونه ییبو گرفت و سر ییبو رو بالا آورد

_حالا بخند ییبو

ییبو خنده ای کرد که چشم هاش خط شد ژان ییبو رو محکم رو مبل هل داد و لب های آب‌نباتی ییبو رو محکم مکید

_نه انگار نمی تونم وانگ ییبوآ از این به بعد فقط حق داری به من بخندی نه هیچ کس دیگه ای

هر چقدر هم که جوزف فکر کنه اخلاق بچه هاش به خودش رفته ولی اونا بلاخره بچه اون مردن
╼⃘۪۪╼⃘۪۪╼⃘۪۪╼⃘۪۪╼⃘۪۪╼⃘۪۪╼⃘۪۪╼⃘۪۪╼⃘۪۪╼⃘۪۪╼⃘۪۪╼⃘۪۪╼⃘۪۪╼⃘۪۪╼⃘۪۪╼⃘۪۪╼⃘۪۪╼⃘۪۪╼⃘۪۪╼⃘۪۪╼⃘۪۪╼⃘۪۪╼⃘۪۪╼⃘۪۪╼⃘۪۪╼⃘۪۪╼⃘۪۪╼⃘۪۪╼⃘۪۪
کوتاه اما کامل ووت و نظر یادتون نره ^o^

TROUBLE MAKERS 🐾 پایان فصل۱Where stories live. Discover now