•1

212 20 3
                                    


های گایز

چطورین؟

کسایی که از اکانت قبلی اومدن خب خوش اومدن و کسایی که تازه اومدن هم خوش اومدن
همونطور که میدونید فف دنیای ناشناخته قراره تو این اکانت آپ بشه و تو اکانت قبلی آن
سوووو
لاو یو







دوباره و دوباره نگاهی به ساختمانی انداخت که با هر نگاه بهش احساس عجیبی بهش دست میداد.اما اصلا قصد نداشت بروزش بده چون خودش هم از این احساس مزخرف بدش اومده بود.روش رو سمت به آقای دوچان برگردوند و با کلافگی که آشکارا مشخص بود گفت

_آقای دوچان واقعا جای دیگه ای نبود تا بتونیم کار کنیم؟

+نه پسرم خودمم دلم میزون نیس به اینجا ولی آقای جوان اینطوری خواستن.

با اخمایی که اینبار به هم پیچیده شده بود با صدای نسبتا بلندی گفت

_پس کی قراره این آقای به اسطلاح جوان رو ببینم؟این همه راه اومدیم که چی؟همش کشک؟

+زیادی عصبانی هستی!ولی این عصبانیتت تو فیلم به دردمون میخوره حتما.

اصلا تعجب نکرد.چون خیلی وقت بود که دیگه میدونست کی قراره بیاد و کی قراره بره.پوزخندی کنج لبش نشست اون میدونست پشت سرشه و به خاطر همون حرفاش رو بلند گفته بود.سمتش برگشت و فاصله چند قدمی رو طی کرد.پسر کوچک تر دستشو جلو آورد و با لبخند جذابی که حفظش کرده بود آروم و شمرده گفت
_جئون جیمین.

با پوزخند همیشگیش سرد توی چشماش نگاه کرد و باهاش کوتاه دست داد
_کیم تهیونگ.

پسر کوچک تر به چشمای سرد پسر رو به روش نگاه کرد یه چیز این پسر خیلی عجیب بود.
همونطور که کمی عقب رفت کمی چشماشو به هم فشرد تا تمرکز کنه و انقد تلاش نکنه که بی اختیار به ذهن پسر کوچک تر نفوذ کنه اصلا دلش نمیخواست ناخواسته وارد حریم افراد بشه

_اگه فصل آشنایی تموم شد میشه بگی الان دقیقا میخوایم چیکار کنیم؟

پسر به سمت ماشین گرون قیمتش قدم برداشت.حدس زدنش سخت نبود حداقل برای تهیونگ.فقط یه لحظه کوتاه نفوذ کرد تو ذهنش که فهمید پسر  رفت تا مطلب های مربوط به فیلم رو واس تهیونگ بیاره.
وقتی برگشت یه پوشه دستش بود.اخم ریزی واس تمرکز بیشتر کرد و توضیح داد

+یه سری توضیحات راجب فیلم تا پنج شنبه وقت هست میتونی راحت مطالعه کنی و اینکه شماره خودمم داخل پوشه هست اگه سوالی داشتی میتونی بپرسی.

تنها به یه " اهوم"  اکتفا کرد
+الان هم بریم داخل ساختمان رو ببینیم.

با تای  ابرویی بالا رفته پرسید
_مگه تو ندیدی؟

+نه منم دفعه اولم هست میام فقط نمای بیرونشو دیدم
خب مسلما کمی دروغ به کسی بر نمیخورد

unknown worldWhere stories live. Discover now