•14

37 7 0
                                    

خداحافظی ها همیشه سخته.اما دلیلی که به خاطرش میری همه چیز رو عوض میکنه.

به سختی از همشون خداحافظی کرد و در حیاط رو بست.نفس عمیقی کشید و وسط حیاط ایستاد

_من آمادم.

گفت و منتظر شد.لحظه ای بعد صدای نگهبان مرز رو شنید

_بهتره چشم هاتو ببندی.ممکنه کور بشی.

با بهت و تعجب سری تکون داد و چشم هاشو بست.چند لحظه منتظر موند اما اتفاقی نیافتاد.درست وقتی که داشت ناامید میشد زیر پاهاش خالی شد.درست مثل اینکه از یک بلندی پرت بشه پایین.تا خواست چشم هاشو باز بکنه صدای نگهبان آرومش کرد

_میتونی چشم هاتو باز بکنی.رسیدیم.

چشم هاشو به آرومی باز کرد.باورش نمیشد اینجا زمین نباشه.چون درست شبیه دنیای خودشون بود.فقط تفاوتش این بود که دو تا خورشید وجود داشت با اندازه های متفاوت.البته آسمون کرمی رنگ هم کم تو چشم نبود.

همونطور که به اطراف نگاه میکرد پرسید

_چطور باید ببینمش؟

_اول باید برات بگم که هیچ کدام از سمف ها نمیتونه تورو ببینه چون من مانعش میشم.من تورا میبرم.لطفا چشم هاتو ببند.

بی حرف کاری که گفته بود رو انجام داد و چند لحظه بعد خودشو مقابل یک در فلزی بزرگ دید.

احساسش میکرد.اون همونجا بود.مطمئن بود.قلبش نمیتونست دروغ بگه...

بدون اینکه منتظر حرف نگهبان باشه آهن بلند روی زمین رو برداشت و قفل رو شکست.بدون هیچ تردیدی در رو با لگد باز کرد و رفت داخل.محیط تاریک مانع از دیدنش میشد.

بغض لعنتیش رو هیچ جوره نمیتونست پس بزنه.چشم هاشو با عجز روی هم فشار داد و جلوتر رفت.

_چیه عوضی؟چی میخوای؟

لحظه ای مکث کرد.صداش...باورش نمیشد.به قدم های بلندش‌ سرعت بخشید و توی اون نور کم جسمی رو دید که به دیوار تکیه زده بود .

دست های لرزونش رو مشت کرد و بلاخره اون قطره اشک لجوج از کنار چشمش سر خورد و افتاد.

قدم های لرزونش رو جلو کشید و در آخر با زانو جلوش نشست.سرش پایین بود و توجهی نمیکرد.
لب های خشک شدشو تر کرد و با صدای گرفته صداش کرد

_ته...

بی توجه بود چون فکر میکرد دوباره یکی از اون عوضی هاست،اما نه تا وقتی که صداشو بشنوه.اصلا شاید خواب بود؟چون همچین چیزی رو فقط تو رویا هاش میتونست ببینه.به سختی سرشو بلند کرد و وقتی صورتشو دید خشکش زد.

امکان نداشت.الان مطمئن بود که خوابه اما واقعی تر از هر چیزی جلوش بود با اون چشم های اشکی و مظلوم خیره زل زده بود بهش.

unknown worldWhere stories live. Discover now