جونگکوک

3.2K 590 213
                                    

لبخند مارموزمو زدم و دستمو به حوله ای که دور کمرش بود رسوندم و لبشو گرفتم یکم پارچه حوله رو توی دستم این ور اون ور کردم و گفتم_ حولت جنس خوبی داره
جئون همچنان که ابروش بالا بود گفت _ میتونی داشته باشیش و یهو حوله از کمرش باز شد


سریع چشمامو بستم چون دقیقا جلوم بود با صدای پوزخند جئون لای چشمامو باز کردم که دیدم شورت پاشه به صورتش نگاه کردم پوزخندش عمیق تر شده بود ...تا حالا نمیدونستم پوزخند کسی میتونه...اینقد قشنگه باشه... سرمو تکون دادم نهه کیم تهیونگ... تسلیم نشو
به جونگکوک که پشتش به من کرده بود و میخواست بره زل زدم بخاطر خودت و ریدرا توی یه حرکت خم شدم و شورتشو کشیدم پایین و با آخرین سرعتی که ویلچر میتونست بره ازش دور شدم

جئون توی شوک دادی زد و درحالی که سعی میکرد چیزی ازش مشخص نباشه سعی کرد شورتشو بالا بکشه

در همون حالت داد زدم_خودتو خسته نکن من همشو دیدم همچین مالیم نبود

وقتی جئون در و بست منم وایسادم ...گاااااااااااااااااااااااااااااااااد...اون...اون چی بود من دیدم...یعنی بخاطر همون میگن آلفا؟...ها؟؟ البته حق دارن به اون چیز اسم بدن لعنتی قد یه بچه تازه بدنیا اومده بود..............کیم تهیونگ ساکت داری به چی فک میکنی ... منحرفی چیزی هستی؟...ولی آخه اون خیلی...بزرگ بود....اینجا بچه نشسته لعنتیی

نیم ساعت بعد جئون در حالی که کلاه گذاشته بود و تا روی دماغش پایین کشیده بودبا لباس یقه اسکی که تا دهنش بالا کشیده بود بیرون اومد با دیدنش پقی زدم زیر خنده
خیخیخیخی جئون دماغت بیرونه میخوای اونم بپوشون_

جئون اما با جدیت اومد و لحافی از کمد در آورد و رفت روی کاناپه گوشه اتاق پشت به من لاحاف و تا بالای سرش کشید و زیر لحاف قایم شد

کیوت...چی؟ وات؟ کی چی ...ننننن من بهش نگفتم ...ن من اون کلمه رو نگفتم

کرم بریزم؟ یا بزارم بخوابه؟...پرسیدن داره؟ با خنده شیطانی رفتم و گوشی جئون و برداشتم چراغ قوشو روشن کردم و انگشتم و گذاشتم روش تا نورش فعلا مشخص نباشی بعد آروم آروم رفتم زیر لحافش و چند ثانیه وایسادم وقتی مطمعن شدم نمیدونه منم زیر لحافشم گردنشو ک بهم چشمک میزد و رصد کردم نفسم و حبس کردم و به گردنش نزدیک تر شدم یک دو سه و گاز گرفتممم

گردنش چ نرمه عه مرطوبم هست اینجا کجای گردنشه یکم بر آمدس شیرینم هست وایسا ببینم انگشتم و از روی چراغ قوه برداشتم و نور زیر لحاف پخش شد با دیدن چشمای جئون ک زل زده بهم و لباش که بین دندونامه شوکه عقب کشیدم اما چون لباش هنوز بین دندونام بود در اثر کشش زخم شد و مزه خونش توی دهنم پیچید

وقتی که میمیری   /  KookvWo Geschichten leben. Entdecke jetzt