من پرستار نمیخوام

3K 575 71
                                    

جین هیونگ_ تهیونگ اون سس رو از توی یخچال میدی؟... تهیونگ؟؟ _هااا.. بله هیونگ؟جین هیونگ_ میگم میتونی سس و از یخچال بدی؟_اهه عاره هیونگسس و از یخچال برداشتم و به هیونگ دادم جین هیونگ _ ته گفتی لبات چیشده ؟با خنده هولکی به جین هیونگ نگاه کردم و گفتم_ ه..هیچی فقط از روی ویلچر افتادم و خورد به گوشه مبل.جین هیونگ _ اونوقت لب جونگکوک چیشد؟با لبخندی که سعی میکردم قانع کننده باشه گفتم_فک کنم توی حموم پاش رفت روی صابون سر خورد موقع افتادن گازشون گرفته.جین هیونگ _ چقد جالب که جفتتون اتفاقی افتادین و لبخند معنا داری زد دستمو روی صورتم گذاشتم و سعی کردم پنهونش کنم .دستم که به لبام خورد یاد دیشب افتادم ولی لباش خیلی نرم بود و شیرین .. اووف کیممممم ... کیم اسکل بفهم چی میگی عهه... به زور چتر شدی تو خونش تو یه شب بی عفتش کردی به لباشم که تجاوز کردی ... البته اونم کرد ... وایی اون اولین بوسم بود ولییی... اههههباید ذهنمو مشغول کنم بهتره یکم از جین هیونگ راجب این دنیا اطلاعات بگیرمپس گفتم _ راسی جین هیونگ میشه چنتا سوال بپرسم.جین هیونگ _ حتما عزیزم چیشده؟_چطوریه که هر کس یه بوی خاص میده مثلا تو بوی خاک خیس و نم زده میدی ؟جین هیونگ تک خنده ای کرد و گفت _ خدایا از دست این بچه زده به تنطیمات کارخونه برت گردونده . بعد اینکه کلی خنده شیشه پاک کنی کرد گفت _ ببین عزیزم اینی ک بهش میگی بو نیس رایحس که گرگ درونت ازاد میکنه البته این رایحه اصلیت نیس یعنی یه نمونشه وقتی که هیت میشی یا توی رات میدی بوی خالصت ازاد میشه.با تعجب گفتم _ هیت؟ جین با تعجب نگام کرد و گفت _ واو جدا انگار ریست شدی خوب بزار از اول توضیح بدمما سه نوع گرگینه داریم الفا امگا بتاالفاهاسریع با دست جلو دهنش و گرفتم و گفتم _ لازم نیس توضیح بدی خودم چیزهه... دیدم یعنی خو ... چطو اینقد راحت راجبش حرف میزنین یعنی میدونم یچیز طبیعیه... ولی اخه یکم ... حیا اینا .(قضیه اینه تهیونگ فکر میکنه به کسایی میگن الفا که دیک بزرگی داشته باشن البته بدم نمیگه😂😂😂)جین هیونگ با تعجب به من و حرکاتم نگاه میکرد _ تهیونگ مطمعنی حالت خوبه؟ اوکی حالا داشتم میگفتم امگاها نژاد ادامه دهنده نژادها هستن اونا حامله میشن و رایحه فوق العاده تحریک کننده ای دارن هر ماه چند روز وارد دوره هیت میشن و خوب تو این دوره نیاز به نوع خاصی از عشق و توجه دارن میدونی که ... بعد حرکت مستهجنی زد



بعد باردار میشن امگاها ظریف هستن از لحاظ ظاهری لاغر و خوشگلن در ادامه بتاها هستن که خوب رایحه قوی ندارن مثل الفاهام یا امگاها نیستن زیاد به رابطه فکر نمیکنن و بیشتر از نبوغشون استفاده میکنن .وایسا الان خانما امگان مرد ها الفا پس بتاها کین؟سوالمو مطرح کردم_ کدوم گروه خانم هستن کدوم گروه اقا؟جین با حالت عادی گفت _ جنسیت مطرح نیس توی هر سه گروه مردها و زن ها هستن.ویت واتت؟؟؟؟؟؟ اگه یه امگای مرد هست یعنی اون حامله میشه؟؟ شوخی میکنی دیگوایسا ببینم یعنی یه آلفای خانومم هست؟ قشنگ از مغزم دود میزد بیرونپرسیدم_ جین هیونگ گفتی آلفاها چطورین؟جین هیونگ سرشو تکون داد و گفت_ آلفاها جنسیت رهبرن اونا سلطه جوان با رایحشون امگاها و بتاها رو کنترل میکنن اکثرا نابغه ان و مثل امگاها یه دور خاص به اسم رات دارن... اه وایسا همه اینجور توضیح دادنا عجیبه کتابشو بهت میدم

حدود سه ساعت از رفتن جین هیونگ میگذره و من با خوندن هر خط از کتابی که بهم داده بود قشنگ دارم شاخ در میارم یعنی همه اینا گرگن که میتونن آدم بشن؟؟ حتی جئون

با تصور اینکه میتونه تبدیل به گرگ بشه و تیکه تیکم کنه لرزی به تنم نشست ولی اونکه خیلی خجالتیه اصلا شبیه این سلطه جوهایی که توی کتاب اومده نیست و راسی جفت گرگی چیه یعنی چی اههههههههه مسخرس یعنی جئون جفت روحی گرگی هر جفنگی هست و میبینه میپره رو سرش؟...وایسا اصلا به من چه میپره سر کی....ولی اگه بپره چی؟؟...خوب بپره ...نه فعلا من به یکی نیاز دارم کمکم کنه ...آیییش جئون لعنتییییی


تیک صدای باز شدن در اومد فاکککککککک من هنوز آماده روبه رو شدن به جئون نیستم ....شت چیشد که شبیه دختر بچه های دبیرستانی شدم که کراششونو بوسیدن...درواقع اون منو بوسید اولیش اتفاقی بود... کیو دارم گول میزنم بوس بوسس

×ایشون هستن؟
با شنیدن صدای غریبه ای سرمو بلند کردم و به اطراف نگاه کردم یه پسر با لباسای پرستار وایساده بود و به من اشاره میکرد با تعجب به جئون نگاه میکردم که سعی میکرد بدون نگاه کردن به من حرف پسر رو تایید کنه

با تعجب به جئون و پسر نگاه کردم که بلخره پسر جلو اومد لبخندی زد و گفت _ سلام من شین هستم پرستار جدیدتون .

چشمامو ریز کردم و به پرستار خیره شدم ... پس اینجوری میخوای از شرم خلاص بشی عمرا بزارم اذیت کردن تو از دستم در بره.

در حالی که سمت اتاق میرفتم رو به جئون کردم و گفتم _ ما باید حرف بزنیم.

وقتی در اتاق بسته شد برگشتم سمتش و گفتم _ این الان یعنی چی؟
جئون بدون نگاه بهم کراواتشو شل کرد و گفت_ پرستار ... من نمیتونم کل روز مراقبت باشم جین هیونگم نمیتونه هر روز بیاد پیشت .

چرا دارم اینقد احساسی برخورد میکنم؟ فعلا مهم نیس.

ناله کردم _ من پرستار نمیخوام .
راستش از وقتی فهمیدم همشون گرگن از بقیه میترسم ولی جئون چی اونم گرگه ولی خوب اون قابل اعتماده حداقل اون مثل اونایی که توی کتاب نوشتن نیست.

گفتم _ ولی تو بهم زدی باید مسئولیتشو گردن بگیری.
جئون بی حوصله و یکم عصبی گفت_ دارم همینکارو میکنم پرستار گرفتم تا اون ازت مراقبت کنه دیگه چی میخوای؟

با لحن ناراحت گفتم _ ولی من اونو نمیشناسم چطو باهاش تنها بمونم ؟
جئون با لحن عصبی گفت_ من میشناسی؟ چطور با من تنها موندی؟

داد زدم _واسم مهم نیس اون پرستار من نمیشه .
بچه شده بودم دلیلشم اصلا مهم نیس من عمرا بزارم از دستم خلاص شی ...

جئون خودشو روی تخت پرت کرد معلوم بود بشدت خستس و حوصله نداره

پس گفتم_ اگه ردش کنی کمتر اذیتت میکنم تازه میزارم روی تخت بخوابی قبوله؟

جونگکوک بلند شد و قبل رفتن از اتاق گفت _ حرفات یادت نره

وقتی که میمیری   /  KookvDove le storie prendono vita. Scoprilo ora