چند ساعت به شروع مسابقه دوم مونده بود و حالش اصلا خوب نبود.
افکارش در هم شکسته بود.
دیدن سهون توی برنامه هاش نبود، هیچ وقت به روزی که قراره سهون و بقیه ی بچهها رو دوباره ببینه فکر نکرده بود.
وجود شخصی رو کنارش حس کرد.
چانیول بود.
مطمئن بود برای بازخواست سراغش اومده.کلافه سمتش چرخید.
"اون پسر کی بود که اسمت رو می دونست؟"-چرا فکر می کنی باید بهت جواب بدم؟
"تا وقتی توی زندگی منی و من همسرتم باید جواب بدی، عصبیم نکن بکهیون. فکر نکنم دوست داشته باشی صورت قشنگت زیر مشتام به فاک بره"
-گمشو از اینجا برو
چانیول خنده ترسناکی کرد و دست های بکهیون رو به میله پشت سرش فشرد.
"پس وقتی دست هات رو شکستم و نذاشتم وارد مسابقه بشی، میفهمی تاوان چشم های وحشی و زبون سرکشت چیه"توی پوزیشنی قرار گرفته بود که نمیتونست هیچ حرکتی بکنه و چانیول کاملا به میله پشتش پینش کرده بود.
-ولم کن حرومزاده
تیراخر رو زده بود؟وقتی فشار وحشتناکی رو توی دست هاش حس کرد به سرعت به حرف اومد.
-لعنتی ولم کن. اون کسی بود که از زمانی که پدر و مادرم به قتل رسیدن، کنارم بود....اون دوستم بود.فشار روی دست هاش کم شد.
-پدرت بهم یاد داد،گفت باید همه رو فراموش کنم. منم فراموش کردم دیگه از من چی میخوای عوضی؟ این هدف و قراری که بین ماست، نه کس دیگه ای.
چانیول بی حرف به چشم های غمگین بکهیون خیره شد.
زیاده روی کرده بود، ولی زبون پسر مقابلش با روان ضعیش بازی میکرد.دست هاش رو آزاد کرد و دو طرف صورتش قرار داد.
روی پسر کوچیک تر خم شد و لب هاش رو شکار کرد.بدون هیچ دلیلی داشت میبوسیدش،کسی که قرار باشه رابطه اشون رو زیر نظر بگیره وجود نداشت. شاید حس میکرد قبل از مسابقه فشار زیادی به پسر کوچک تر وارد شده و باید به اروم شدنش کمک کنه.
و یا شاید میخواست درد اعصابش رو با چشیدن لب های شیرین اغشته به نیکوتین سیگار و مورد علاقه این روز هاش تخلیه کنه...
بکهیون شوکه شده بود و همراهی نمیکرد.
قرار نبود انسان مریض مقابلش رو همراهی کنه.
ولی چرا حس های متفاوتی رو تو وجودش حس میکرد، حس هایی که مدت ها بود به وجودش تزریق نشده بود.کی قرار بود مغزش دست از تحلیل موقعیت های مختلف دست برداره؟
بالاخره ازش جدا شد و به پشت سر بکهیون نگاه کرد.
"یکی از راننده های رقیب داشت نگاهمون میکرد"
باز هم دروغ گفته بود.-اوهوم
چیزی برای گفتن نداشت.
دستش رو گرفت و به سمت پیست کشید.********
CZYTASZ
Pleasant Sin
Fanfictionگناه لذت بخش♡ ,,Couple: ChanBaek ,,Genre : Action-Crime-Angst-Romance-Smut بکهیون میخواست هر کاری برای گرفتن انتقام از قاتل پدر و مادرش انجام بده، هرکاری! حتی اگه پایان راه بیون بکهیونِ 10 ساله، هیولایی با دست های الوده شده به خون انسان ها انتظارش ر...