بعد از آنکه از حمام بیرون آمد و لباسهایش را تن کرد؛ کنار شومینه نشست و زانوهایش را بغل کرد.
با صدای در جهت نگاهش را تغییر داد، جیمین را دید که با کاپشن پشمیای که به سبب خیس بودن، رنگ سبزش به تیرگی میزد داخل شد و آن را از جا رختیِ گوشهی سالن آویزان کرد.
- هوا خیلی سرد شده، هوا شناسی گفته بود هفتاد درصد امکان برف هست.
جونگکوک دوباره به شعلههای آتش خیره شد.
- از برف خوشم نمیاد...
جیمین کنارش نشست و دو دستش را جلو برد تا گرم شود.
- برف جز فلاکت چیزی نمیاره، زیبا اما دردسر ساز.
جونگکوک حرفش را تایید کرد و بعد عطسهای سر داد. جیمین هم زیر چشمی به او نگاه کرد.
- سرما نخوری! من وقت پرستاری کردن ندارم.
- فقط یه عطسه بود.
- از همین عطسهها باید ترسید. باز رفته بودی بیرون؟
- نه.
- مشخصه.
- خفه شو جیمین.
- چته باز.
نور آتش به صورتش تابید و چشمهایش را سوزاند.
- کیم تهیونگ!
- چرا اسم اون آدم مزخرف رو جلوی من میاری؟
- هنوز تو همون شرکته؟
- خیلی وقته خودشو قایم کرده. تا چند وقت پیش توی مغازهی سازفروشی کار میکرد.
- پس نمیاد شرکت.
جیمین کنجکاو پرسید:
- چرا خبرشو میگیری؟
اما جونگکوک بیتفاوت به سوال جیمین گفت:
- آدرس خونشو میخوام.
جیمین خندید.
- میخوای زیرآب منو بزنی پیشش؟
جونگکوک تشر زد.
- جیمین آدرس خونشو میخوام. همین حالا!
در سرش مثل اینکه کیسهای از رختهای نَشسته باشد احساس سنگینی میکرد. اما قلبش به وزن یک کاغذ سفید است. بدون محتوا، بدون روح... یک فضای خالی، مردم با فضای خالی چه میکنند؟ یا ته سیگارشان را دور میاندازند، یا در آن میشاشند.
***
*سه روز بعد
پشت در متوقف شد. هنوز هم برای این شجاعتش شوکزده بود.
زنگ زد و بعد از باز شدن در وارد شد. به حیاط بزرگش نگریست. درختهای اطراف و موزائیک زیرِ پایش به زیباییش افزوده بود.
تهیونگ پشت در ایستاد. با هرقدمی که جونگکوک نزدیکتر میشد، تهیونگ متعجبتر میگشت. این همان پسره چند روز پیش است؟ اما اینجا چه میکند؟
YOU ARE READING
IN RED
Random[ اتمام یافته.] WRITER: UNKNOWN NAME: IN RED COUPLE: VKOOK, YOONMIN GENRE: PSYCHOLOGY, CRIMINAL, SMUT «در دنیای من رجوع کن؛ بگذار بیتردید تنها صدای قدمهایت در جهانم به گوش رِسد! اجازه نده دنیای من تهی از تو باشد که هیچ کسی کوچه پس کوچه شهر مرا نمی...