با بدنی برهنه در فاصلهی اندکی از شومینهی کلاسیک اتاق، نشست. تهیونگ زانوهایش را دو طرف بدن او قرار داد. یک دستش دور کمر جونگکوک حلقه شد و او را به پایین هدایت کرد و رویش خیمه زد. سرش را به گردن او نزدیک و بوسههایی آرام و صدا دار را آغاز کرد. ذاتا در مقابلِ جونگکوک کم صبر و حوصله بود اما برای اینکه به او ثابت کند همچنان تنِ زیبا و وسوسهانگیزش را ستایش میکند، یک عشقبازی آرام و عاشقانه را ترجیح داد.
جونگکوک چشم درهم کشید و ناخودآگاه سرش را عقبتر برد.
تلفیقی از صدای جرقهی آتش هیزمها و بوسههای با طمأنینۀ تهیونگ فضای اتاق را فرا گرفته بود.
تهیونگ بوسههایش را تا رانهای او ادامه میداد و بار دیگر آنها را تا گردنش از سر میگرفت.
برخورد لبهای خیس و شهوت انگیز تهیونگ با خراشهای زمخت و برجستۀ تنش او را تا مرزِ جنون پیش میبرد. فقط برای چند لحظه گمان کرد زخمهایش التیام و دردش تسکین یافته است. انگشتانش لای موهای تهیونگ خزید و از شدتِ بیطاقتی مشت شد و نالههایی آرام و بریده بریده سر داد.
تهیونگ کمکش کرد تا آهسته روی شکم بخوابد. زخمهای متعدد پوست چند رنگ شدهاش را از مقابل چشم کنار زد و به گودیِ کمر خوش تراشش چشم دوخت. به آرامی و با ملاطفت انگشتهایش را روی ستون فقرات او رقصاند که صدای نالهاش بالا رفت.
- ت... تهیونگ!
تهیونگ اما بیتوجه و بیوقفه مشغول نوازش بود. دلش میخواست شعلههای جنسی او را به آرامی روشن کند تا مدتِ بیشتری شعلهور بمانند. درحالیکه تن روی تنش میسائید، کنار گوشش زمزمه کرد.
- برام حرف بزن.
جونگکوک لب گزید.
- چی بگم؟!
تهیونگ زبان روی گردنش کشید.
- هر چی...
قلب جونگکوک تند تند میزد. به سختی دم عمیقی گرفت و گفت:
- میدیدمت.
تهیونگ مشتاقانه پرسید:
- چی؟!
جونگکوک که از درد شدید پایین تنهاش نفس کم آورده بود، به زحمت زبان جنباند.
- ت... تو اون سالها... میدیدمت. از دور... متأسفم که اونقدر... شجاعت نداشتم بذارم توام... من و ببینی.
تهیونگ بیحرکت ماند. تلاش کرد تا از کوره در نرود.
- تهیونگ... من...
ورود آلتِ بزرگ و سخت شدهی تهیونگ مانع حرف بیشتر شد. نالهی بلندی سر داد و به ملحفهی زیر دستانش چنگ زد.
تهیونگ که همچنان در حالت قبلی بود و نفسهای سنگینش لالهی گوش جونگکوک را به لرزه میانداخت شروع به حرکت کرد. ضربههایش آرام بود. با هر بار جلو رفتن نفس زنان زمزمه میکرد.
YOU ARE READING
IN RED
Random[ اتمام یافته.] WRITER: UNKNOWN NAME: IN RED COUPLE: VKOOK, YOONMIN GENRE: PSYCHOLOGY, CRIMINAL, SMUT «در دنیای من رجوع کن؛ بگذار بیتردید تنها صدای قدمهایت در جهانم به گوش رِسد! اجازه نده دنیای من تهی از تو باشد که هیچ کسی کوچه پس کوچه شهر مرا نمی...