S2. Part 4 🛵

122 54 34
                                    

آخرین میز رو هم تمیز کرد و با خستگی پشتش نشست.
صبح به خودش قول داده بود با فراموش کردن اتفاقات دیشب مثل هرروز با چانیول برخورد میکنه اما این خود چان بود که با نگاه متاسفش بهش خیره میشد و ناراحت به نظر میرسید پس همین باعث میشد هیچ انرژی ای دیگه ای هم توی بدن کیونگسو باقی نمونه.

خسته تر از اونی بود که منتظر موقعیت مناسب برای حرف زدنشون بمونه برای همین با تعویض لباسش به طرف خونش به راه افتاد اما چند قدمی برنداشته بود که چانیول با دو خودش رو بهش رسوند و متوقفش کرد.

_کیونگسو! چرا داری انقدر زود میری؟

+کار دیگه ای نداشتم.

_بیا بریم حرف بزنیم.

توی سکوت دنبال چانیول کشیده شد و با سوار شدن پشت موتورش دستش رو دور کمرش حلقه کرد.

با طی کردن راه کوتاهی و بعد رسیدن به چادری که دوکبوکی های موردعلاقه کیونگسو توش سرو میشد از موتور پیاده شدن.

پشت میز جا گرفت و چانیول بعد از ظرف بزرگی که سفارش داد بهش ملحق شد و بعد از نشستن گفت: گرسنه ای؟ ندیدم ناهار بخوری.

بدون اینکه جواب بده سرش رو آروم بالا و پایین کرد.

_کیونگسو...کل روز باهام حرف نزدی. هنوز ازم ناراحتی؟

+من...میخواستم حرف بزنم ولی تو طوری نگام میکردی انگار منتظری من طرفت بیام تا بزنی زیر گریه.

_دیشب کار اشتباهی کردم نه؟

+هنوز مطمئن نیستی؟

_متاسفم. میدونم بعضی وقتا چه آدم مزخرفی ام و ممکنه چه حرفای احمقانه ای بزنم و چه شوخی های بی معنی ای بکنم. تو بهتر از من میدونی همه ی رابطه هام به خاطر همین خراب شده اگه یه کار کنم تو هم ازم متنفر بشی دیگه واقعا کسی برام نمیمونه. اون شب فقط...به اینکه چرا بکهیون نباید بخواد که من و تو پیش هم بخوابیم فکر میکردم و همچین چیزای مسخره ای به ذهنم رسید. معذرت میخوام کیونگ. من نمیخوام هیچ وقت ناراحتت کنم. از ته دلم میگم.

برای عوض کردن جو نگاهی به اطرافش کرد و بعد از خنده ی آرومی که کرد حرف نامربوطی زد.

+اگه جونگین هم بلد بود مثل تو حرف بزنه من الان روسیه بودم.

با خنده ی آروم چانیول و راحت شدن خیالش از اینکه ناراحتی رو از دوستش دور کرده دستش رو روی دست چان که روی میز بود کشید.

+من هیچ وقت قرار نیست از تو متنفر بشم دیوونه چون هیچ وقت قرار نیست هیچ کس اندازه ی تو بتونه منو تحمل کنه. من و تو از اولشم برای هم ساخته شدیم! ما گروه دوستای گند اخلاقای همیشه تنهاییم. چرا باید بی دلیل خرابش کنیم؟

چانیول جعبه ای که تمام مدت با خودش حمل میکرد رو جلوی کیونگسو گذاشت و باز کردنش رو به عهده ی خودش گذاشت.

I LOVE YOU 🍲Where stories live. Discover now