S1. Part 2 🍲

312 119 79
                                    

آخرین میز رو هم دستمال کشید و بی حوصله به ساعت نگاه کرد.

غذا خوری کوچیکشون امروز مشتری زیادی نداشت پس کار زیادی هم نبود که انجام بدن.

با ضربه ی ارومی که به پشتش خورد سمت چانیول برگشت و منتظر بهش نگاه کرد.

چانیول: چیشد؟ پسرک کم حرف امروز نیومد؟

با لب های آویزون به در نگاه کرد و گفت: نه! امروز میخواستم اسمشو بپرسم!

با صدای زنگ در هردوشون به سمت در برگشتن و چان با دیدن مشتری ثابتشون پشت صندوق برگشت.

کیونگسو با لبخندی که عمیق تر از همیشه بود به استقبال مشتری جدید رفت و با لبخند سمت میز همیشگی هدایتش کرد.

_امروز چی میل دارین؟

+گیمباپ.

با لب های آویزون گفت: اوه...متاسفانه تموم شده!

+اوه!

لبخند دوباره ای روی لب هاش نشست و گفت: اما رولت های تخم مرغ و سبزیجات خوشمزه ای داریم. میخوایین امتحانشون کنید؟ همراه با سوپ جلبک و کیمچی؟

با لبخند سرش رو تکون داد و به دور شدن گارسون قدکوتاه خیره شد.

چند دقیقه بعد که غذاش مقابلش بود دوباره اون صدای نرم رو شنید: امیدوارم از غذا لذت ببرید آقای...اوه! من اسمتون رو نمیدونم.

با تعجب به کیونگسو نگاه کرد و آروم گفت: اسمم؟

_خب بله! شما تقریبا هر روز به غذا خوری کوچیک ما میایید. من معمولا اسم مشتری های ثابتمون رو میدونم.

~دروغگو!!~

صدای توی ذهنش رو ساکت کرد و منتظر به جونگین خیره شد.

+کیم...کیم جونگین.

_چه عالی! منم دو کیونگسو ام...البته معمولا دی.او صدام میزنن.

بی اراده دستش رو جلو برد و در کمال تعجب چند ثانیه ی بعد دستش بین دست های گرم کای فشرده شد.

دستش رو عقب کشید و با انرژی مضاعفی گفت: از آشنایی باهاتون خیلی خوشحال شدم آقای کیم.

+کای!

_بله؟

+دوست...خب...دوست های منم کای صدام میزنن.

کیونگسو حس میکرد اگه لبخندش یکم دیگه کش بیاد ممکنه لبش پاره بشه اما بی اهمیت دوباره خم شد و گفت: از آشنایی باهاتون خوشبختم کای شی.

با لبخند از کای فاصله گرفت و خیلی سریع پیش چانیول رفت.

+که اینطور دوکیونگسو! پس تو اسم همه ی مشتری های ثابت رو میدونی نه؟

سرش رو کج کرد و یواشکی به جونگین که مشغول غذاش بود نگاه کرد.

ضربه ی آرومی به بازوی چان زد و آروم گفت: ساکت باش میشنوه!

I LOVE YOU 🍲Dove le storie prendono vita. Scoprilo ora