با خستگی روی صندلی نشست و با صورت درهم به غذاخوری شلوغشون خیره شد.
توی سه روزی که شروع به قرار گذاشتن کرده بودن سرشون هرلحظه شلوغ تر میشد و باعث میشد توی روز نتونن حتی برای چند دقیقه هم که شده باهم تنها باشن. کیونگسو با خیال اینکه وسط هفته بود و سرشون خلوت میشد تصمیم گرفته بود از جونگده بخوان زودتر به خونه برگردن اما باز هم هیچ کدوم از میز ها برای یک دقیقه هم خالی نمیشدن و این یعنی کیونگسو از ظهر تاحالا درحال این طرف و اون طرف رفتن بود و نمیدونست اگه لوهان اونجا نبود اصلا میتونست دووم بیاره یا نه.
دستی به مچ پاش کشید و کمی توی کفش جابهجاش کرد.
به محض بالا آوردن سرش با چانیولی روبهرو شد که با نگرانی بهش نگاه میکرد._حالت خوبه؟
+آره! فقط اون پام که پیچ خورده بود یکم درد میکنه...احتمالا چون این چند روز زیاد راه رفتم اینطوری شده وگرنه خیلی وقت بود که اصلا مشکلی باهاش نداشتم.
×ببخشید؟
با شنیدن صدای مشتری که ازش میخواست پیشش بره خواست از جاش بلند بشه اما چانیول با گرفتن شونه هاش سرجاش برش گردوند.
_تو بشین من اینبار میرم.
لبخند کمرنگی زد و همونطور که به دور شدن چانیول نگاه میکرد زیر لب تشکر کرد.
ضربه نسبتا محکمی روی شونش فرود اومد و بعد از اون اولین چیزی که دید نیشخند شیطانی مینهو بود.
×هی! چطوری کله خراب؟
+چطوری منحرف؟ مگه الان نباید توی آشپزخونه باشی؟
خنده ی آرومی کرد و با پایین آوردن صداش گفت: به تمین گفتم میرم دستشویی. فکر میکنه یبوست دارم پس کارم هم طول میکشه.
صورتش رو توی هم برد و سعی کرد نگاهش رو از تمین بگیره.
+کاش واقعا یبوست بگیری!
×اوه نه نگران نباش! همونقدری که میخورم همونقدر هم پس میدم. شکم من عالی کار میکنه.
مشت آرومی به شکم مینهو زد و با صدایی که حالا کمی بلند شده بود گفت: برگرد سرکارت مینهو! تمین بیچاره رو تنها گذاشتی تا بیای اینجا چیکار؟
×اوه! تا بفهمم چانیول چرا چند ساعت پیش بینیش رو روی بینیت میکشید و لبخند تو تا پیشونیت رسیده بود.
+اصلا هم...اینطوری که تو میگی نبود!
×بگو کیونگسو! با همین دست های قدرتمندم یه کاپل دیگه رو هم بهم رسوندم؟
_کیونگسو؟ تو بیا جای من تا آخر امروز من به جات وایمیستم.
با صدای چانیول هردو به طرفش برگشتن و کیونگسو با دیدن دوست پسر قدبلندش با لبخند سرش رو تکون داد.
YOU ARE READING
I LOVE YOU 🍲
RomanceFiction: I Love You (First Season)(کامل شده) Couple: Kaisoo Genre: Romance, Drama Writer: Honey Bee Description: جونگین تبدیل به مشتری هرروزه ی یه رستوران کوچیک شده که اتفاقا روی پیشخدمتش هم کراش زده... اما حتی فکر به اینکه بخواد به علاقش اعتراف بکن...