آه غمگینی کشید و بعد از اینکه آروم شونه ی چانیول رو فشورد به طرف آشپزخونه رفت تا براش یکم آب بیاره.
همون لحظه چانیول ناراحت سرش رو به پشتی مبل تکیه داد و سعی کرد از سالن به کیونگسو دید داشته باشه: وقتی...با جونگین بهم زدی؛ فکر میکردم احتیاج به این همه ناراحتیت نیست ولی الان حس میکنم یکی داره مشت میزنه به سینم.
لیوان آب رو دست چانیول داد و کنارش نشست.
+درست میشه چانیولا!
_تو...حالت کاملا خوب شده؟ دیگه به جونگین فکر نمیکنی؟
+شیش ماه از جدا شدنمون گذشته. حتی شمارشم خوب یادم نمیاد! معلومه که خوب شدم!
_پس...برای همینه هرروز بازم منتظرش میشینی؟
+کی گفته هنوزم منتظرش میشینم؟
_خودم!...وقتی میبینم بعضی وقتا زل میزنی به میزی که همیشه پشتش مینشست میفهمم.
+فقط از روی عادته چانیول. من دیگه بهش فکر نمیکنم.
با یادآوری دوباره بکهیون صورتش توی هم رفت و با جمع شدن دوباره ی اشک توی چشم هاش گفت: ولی من به بکهیون فکر میکنم!
+شماها فقط چند روزه که از هم جدا شدین! معلومه که هنوز بهش فکر میکنی!
_بکهیون...اولین رابطه ی جدی من بود...ولی اونم نمیخواست پیشم بمونه.
با لب های آویزون دوست ناراحتش رو بغل کرد و همونطور که دستش رو روی کمرش بالا و پایین میکرد گفت: ولشون کن چانیول. هیچ کدومشون لیاقت ما دوتا رو نداشتن. ما خودمون دوتایی از پس همه چی برمیاییم. مگه نه؟
_ولی با بکهیون بیشتر../
+میخوای بریم بیرون؟ یه جارو پیدا کردم که قهوه هاش محشرن.
دوباره بلند شدن صدای ناله ی چانیول باعث شد صورتش رو توی هم ببره.
_بکهیون هم قهوه دوست داشت!
*****
+اگه بتونی کل بستنیتو یه جا بخوری هرچی پول همراهم دارم بهت میدم!
چانیول ابروهاش رو بالا انداخت و با شک پرسید: چقدر داری؟
کمی روی نیمکت جابهجا شد و با درآوردن کیف پولش نگاهی به محتویاتش انداخت.
+دویست وون!
_قبوله!
نگاه کنجکاو کیونگسو روش نشست و با لبخند عمیقی منتظر بهش خیره شد.
+زود باش!
چوب بستنی رو بالا برد و با فاصله دادن لب هاش همه ی بستنی رو توی دهنش جا داد و بعد از چند ثانیه درگیری چوب بستنی خالی رو بیرون کشید.
کیونگسو توی جاش پرید و ضربه ی آرومی به بازوش زد: ایول!...باید قورتش بدیا! وگرنه قبول نیست.
VOUS LISEZ
I LOVE YOU 🍲
Roman d'amourFiction: I Love You (First Season)(کامل شده) Couple: Kaisoo Genre: Romance, Drama Writer: Honey Bee Description: جونگین تبدیل به مشتری هرروزه ی یه رستوران کوچیک شده که اتفاقا روی پیشخدمتش هم کراش زده... اما حتی فکر به اینکه بخواد به علاقش اعتراف بکن...