روز بعد کیونگسو رو سرکار ندید.
چانیول فکر میکرد به خاطر اونه اما کیونگسو به جونگده گفته بود حال مادرش خوب نیست پس میخواد دو روزی رو پیش اون بمونه.برای همین بود که روز دوم با شیرینی های موردعلاقه ی مادر کیونگسو پشت درشون بود.
با باز شدن در و ظاهر شدن چهره ی خسته و ناراحت کیونگسو ابروهاش بالا پرید.
_کیونگسو؟
+سلام...بیا تو.
داخل رفت و با نگرانی دستش رو روی شونه ی پسر کوتاه تر گذاشت.
_حالت خوبه؟
بی حوصله سرش رو بالا و پایین کرد و در رو بست.
+ممنون که اومدی.
خالصانه بود. چانیول مطمئن بود کیونگسو اون جمله رو از ته دلش گفته.
_میخواستم دیروز بیام اما فکر کردم امروز بیام بهتر باشه.
جعبه رو از دست چانیول گرفت و تشکر آرومی کرد.
با رفتن کیونگسو به طرف آشپزخونه، راه جایی که فکر میکرد مادرش رو میبینه در پیش گرفت.
_آجوما!
×چانیولا! حالت خوبه؟
آروم خم شد و با لبخند به زن احترام گذاشت.
_شما حالتون خوبه؟ وقتی شنیدم کیونگسو دو روز اینجا میمونه نگران شدم.
×فقط شلوغش کردن. وگرنه من چیزیم نیست.
با ورود پدر کیونگسو و دیدن چهره ی گرفته و عصبانیش تونست تا جایی دلیل ناراحتی کیونگسو رو حدس بزنه.
نگاهش رو به خانم دو داد و با دیدنش که سرش رو با تاسف تکون میده لبخند معذبی زد.با ورود کیونگسو پدرش اخمی بهش کرد و کمی ازش فاصله گرفت.
حدس اینکه قبل از اومدن چان باهم دعوا کرده بودن سخت نبود.
کیونگسو هروقت پدرش رو میدید بدون استثنا دعواشون میشد اما هیچ وقت نشده بود که به این وضع عادت کنه.
هربار به اندازه ی دفعه ی اول احساس ناراحتی سرخوردگی میکرد.شاید اگه مثل قبل بودن کیونگسو تا حالا صدبار بهش زنگ زده بود تا از اوضاعی که داشت شکایت کنه.
برای چند لحظه از اینکه باعث شده کیونگسو این دو روز رو به تنهایی ناراحت باشه از خودش متنفر شد.مادر کیونگسو با لبخند نزدیک پسرش نشست و دستش رو روی سرش کشید.
×خوبه که کیونگسو رو دارم! وگرنه دیگه هیچ کس حواسش به من نبود. سوهیوک بجز یه بار زنگ زدن هیچ کار دیگه ای نکرد.
پدر کیونگسو بی حوصله نگاهی به همسرش انداخت و با خودخواهی از پسر بزرگترش دفاع کرد: سر اون شلوغه! نمیتونه به خاطر یه سرماخوردگی ساده کارش رو رها کنه.
VOCÊ ESTÁ LENDO
I LOVE YOU 🍲
RomanceFiction: I Love You (First Season)(کامل شده) Couple: Kaisoo Genre: Romance, Drama Writer: Honey Bee Description: جونگین تبدیل به مشتری هرروزه ی یه رستوران کوچیک شده که اتفاقا روی پیشخدمتش هم کراش زده... اما حتی فکر به اینکه بخواد به علاقش اعتراف بکن...