+یا یا یا...کیم...نکن اون اسباب بازی نیست...جونگ اگه پیانو بلد نیستی انقدر نکوبون رو اون ها ... یه اشتباهی کردم گفتم بیایناشوگا همینطور که غر غر میکرد بین مثلا مهمون هاش می چرخید و و تذکر میداد ، خیلی وقت میشد هیچ فردی سکوت ازار دهنده اون چهار دیواری رو نشکونده بود ولی این همه سر و صدا دیگه زیادی بود.
وی روی مبل میپرید و با صدایی مثل کلاغ برای جونگ که در حال کوبیدن روی کلاویه های پیانو که به گفته خودشون موزیک به حساب می اومد ، آواز میخوند.
بکهیون هم با اجبار چان رو به نزدیکی پیانو برده و با مضخرف ترین حالت ممکن خودش رو تکون میداد.
در گوشه ای از سالن دو دختر گروه با گذاشتن هدفون توی گوششون و با تبلت های پیشرفته شون با هم بتل رویال بازی میکردن ، جیغ و فریاد اونها بین خر در چمن های ویکوک به هیچ وجه شنیده نمیشد .تنها دو فرد بدون توجه به تمامی شلوغی ها توی اشپزخونه با هم صحبت میکردن. سوهو و کوچیکترین خواهرش بودن که راجب یکی از فیلم های مورد علاقشون بحث میکردن البته اونها همیشه بهترین گفتگو گر ها محسوب میشدن .
دختر کوچولو ۱۵ ساله که برخلاف زندگی سخت و خشن اطرافش به شدت احساسی و شیرین بود .
سوهو خواهرش رو خطاب کرد:سومین رفتار های سهون هنوز همونجوریه ؟دختر تند تند سری به تایید تکون داد :آره اوپا، خیلی به اون پسره میچسبه یه چند وقتیه اصلا به من و سوهیون اونی سر نمیزنه
سوهو به حالت بچگونه و بامزه خواهرش خندید:عیب نداره به جاش میتونی هر روز بیاین به من سر بزنین ، میدونم اون اونی عجوبت از اون ملاقاتا خوشش نمیاد با این حال مجبورش کن یه ذره از اون کلاساش فاصله بگیره.
_اوپا خودت که میدونی اون عاشق تکواندوعه ، تازه این چند مدت هم برای دانشگاه درس میخونه با اینکه خیلی به ازمون کنکورش مونده ، اون و تین اونی میخوان برن توی بیمارستان جین اوپا پرستار بشن.
سوهو موهای سومین رو نوازش کرد :میگم...
با صدای رینگتون تلفن سراسری هردو منتظر شوگا موندن تا خودش به تماس پاسخ بده اما با گذشته چند ثانیه متوجه شدن از بین اون سر وصدا ها امکان شنیده شدن رینگتون نیستسومین پا تند کرد و با زدن دکمه برقراری تماس صدای اروم جیمین توی سراسر خونه طنین انداخت :الو...شوگا؟
سوهو با تعجب به سکوت ناگهانی خونه جواب داد:اوه سلام جیمین ، شوگا تو سالنه صدات رو میشنوه.
جیمین:ببینم همتون اونجایید ؟شوگا:متاسفانه اره جیم!اگه مشکلیه میتونم تماس رو پرایوت (private)کنم.
جیمین:نه ... فقط اروم باشید باشه؟ باید یه چیزی رو بهتون بگم
چند لحظه با سکوت گذشت
جیمین به ناگه جدی شد:شما همتون راجب مسئله جاسوس اگاهید و اینکه ما به یه جاسوس به دسترسی عمیق تر نیاز داریم و البته پیداش کردیم!
شوگا:و اون کیه ؟
YOU ARE READING
skyfall season2
Fanfictionنمیبینمشون ... کجان ؟ تنهام گذاشتن ، بازم تنها موندم . یعنی چون نمیتونم حرف بزنم رفتن؟ یا شایدم منتظرن من صداشون کنم که برگردن ولی اخه من که نمیتونم چیزی بگم پس چرا به قولشون عمل نکردن و پیشم نموندن Couples : chanbaek , kaisoo , hunhan Genre: a...