_کریس لطفا اروم باش ... باید برای این مشکل فکر کنیم
مرد عصبانی سمت دختر نشسته روی تخت برگشت : چیو میخوای درست کنی میا ؟ چیرو؟ همه چی داشت خوب پیش میرفت ولی بعدش... اون اون مرتیکه تاچیبانا حالا هم این اکانت یوتیوب که یه سری ویدیو از من تو عمارت های ممنوعه با اون ادمای خطرناک گذاشته ، فقط برو توی اینترنت بچرخ تا نگاه منفی مردم رو ببینی
نفس خشمگینی کشید: اخبار رو دیدی؟ توی منطقه های مختلف اسمون سوم تظاهرات شده که من باید از این شغل کنار گذاشته و دادگاهی بشم .دختر مردد نگاهش کرد: اون رئسای گروه های خرابکار نمیتونن کمکت کنن؟ با کمک اسمون چهارم نمیشه چیزی رو میش برد؟
کریس سری تکون داد: باهاشون خرف زدم گفتن کاری از دستشون بر نمیاد این یه موضوع بزرگه اونها نمیخوان موقعیتشون رو به خطر بندازن ._میخوای چیکار کنی؟
+تا اخرین لحظه صبر میکنم ، ثانیه ای که حواس ها از ما پرت شد میتونیم فرار کنیم به اسمون چهارم ، بهرحال همدست های ما واسمون جایی گذاشتنمشتش رو محکم روی میز کوبید : لعنت بهش ... این موقعیت رو نباید از دست میدادم
از یکی از افرادش که گوشه اتاق ایستاده بود سوالی پرسید: تونستید بفهمید اون کانال یوتیوب از کجا درست شده ؟
مرد جواب داد: از اسمون سوم رئیس ، دانشگده امیدکریس اخمی کرد: پیدا کن کی اینکارو کرده
_چشم__________________________________________
کریستین از کلاسش بیرون اومد و مستقیما سمت سالن اجتماعات رفت ، دانشجو ها پشت هم از سالن بزرگ بیرون می اومدن و کار رو برای دختر جوون سخت میکرد . با دیدن فرد مورد نظر بلند صداش کرد : سوهیون این سمت
سوهیون سمت کریستین چرخید و بعد از سلام کوتاهی فلش رو به دست دختر بزرگتر داد: این رو دیروز سهون داد گفت بریم باقی ویدیو های این تو رو هم باید پخش کنیم
_بنظرت زود نیست؟ میخوان اتش فشان کریس رو فعال کنن؟
+دقیقا میخوان اینکارو کنن باید عصبانی بشه تا کار احمقانه ای کنه ، الان مثل یه برج کارتی هستش با یه فوت کوچیک همه چی از هم میپاچه
_این روزا ترسناک شده ، ما واسه این اتفاق بیشتر از بیست ساله داریم تلاش میکنیم و اینکه به این روزای اخر رسیدیم خیلی استرس اوره
+اره ... ترسناکه که نمیدونیم ممکنه چی بشه ، باید تمام سعیمون رو کنیم هیچ پایه محکمی واسه گریس باقی نزاریم اون قویه میتونه با یه حرکت نابودمون کنه .
_ما رو هم دست کم نگیر ما هم میتونیم نابودش کنیمکمی سکوت بینشون بوجود اومد : امروز کی اومده دنبالمون
کریستین نگاهی به پیام کای توی گوشیش کرد: گفته تائو اومده ... تائو از بهترین هاست ولی میاد دنبالمون تا مواظبمون باشه
+این روزا خطرناکه باید یکی مثل بادیگارد پیشمون باشهسمت کلاس کامپیوتر رفتن و بعد از اجازه گرفتن از مسئولش پشت دستگاه همیشگی نشستن و با وارد کردن ادرس همیشگی وارد صفحه خودشون شدن
_خوب حالا از ویدیو اول تا اخر رو به ترتیب اپلود کن اسمشون هم روی ویدیو ها هست
تک تک ویدیو های کریس توی صفحشون گذاشته شد و هنوز چند دقیقه بیشتر نگذشته بود که سیل بیننده ها به کانال سرازیر شد .
YOU ARE READING
skyfall season2
Fanfictionنمیبینمشون ... کجان ؟ تنهام گذاشتن ، بازم تنها موندم . یعنی چون نمیتونم حرف بزنم رفتن؟ یا شایدم منتظرن من صداشون کنم که برگردن ولی اخه من که نمیتونم چیزی بگم پس چرا به قولشون عمل نکردن و پیشم نموندن Couples : chanbaek , kaisoo , hunhan Genre: a...