CH12: Damn you Sam!

211 92 9
                                    

شنیدن صدای مصمم و لحن جدی چیتا، باعث شد تا انگشتان فلیکس بی اراده دور دسته اسلحه‌اش شُل بشن؛ اما خیلی زود به خودش اومد و دسته کُلت رو محکم‌تر گرفت. بزاق دهنش رو به طور نامحسوس و با اضطرابی انکار ناپذیر، پایین فرستاد و سعی کرد روی خودش تسلط پیدا کنه.

پوزخندی زد و خیره به چشم‌های پر از استرس سم، جواب داد:

- چرا فکر کردی همه چیز به همین راحتیه؟

چیتا چشم‌هاش رو باریک کرد و فشار بیشتری با کلتش به پشت سر فلیکس وارد کرد. خوب می‌دونست چی توی سرش می‌گذره و چرا این سوال رو پرسیده؛ با این وجود گفت:

- خب... حالا که اینجا ایستادم و کلتم رو روی سرت گذاشتم، منطقیه که آسون به نظر برسه!

- تو من رو نمی‌کشی!

چانگبین کلت رو از سر فلیکس جدا کرد و بلافاصله، به کف دست آزاد پسرک که کنار بدنش افتاده بود، شلیک کرد.
بی اعتنا به چهرهٔ وحشت زده سم یا فریادهای از سر درد فلیکس که حالا کل اتاق رو در بر گرفته بودن، دوباره کلت رو پشت سر پسرک گذاشت و ادامه داد:

- امتحانم کن!

- خدای من! تو... تو یه حروم زاده به تمام معنایی!

- سامسونت من کجاست فلیکس؟

مطرح شدن این سوال، باعث شد تا سم رفته رفته به خودش بیاد و برای متوقف کردن لرزش بدنش، تلاش کنه. پیشونیش مهمان لایه‌ای از عرق شده بود و حالا سر انگشت‌هاش، بی اراده یخ کرده بودن.

- پیش من نیست.

چانگبین ضربه‌ای پشت زانوهای فلیکس وارد کرد و به محض اینکه شخص مو طلایی مقابلش با زانوهاش روی زمین افتاد، دستش رو روی شونه ظریفش گذاشت. محکم شونه‌اش رو فشرد و بعد از چسبوندن مجدد لوله کلت به پشت سرش، تکرار کرد:

- به من دروغ نگو هرزه کوچولو! سامسونت من رو کجا گذاشتی؟

- قسم می‌خورم پیش من نیست!

با خروج این جواب از دهن فلیکس بود که با عصبانیتی افزایش یافته، پشت یقه پسرک رو گرفت و به زور از جا بلندش کرد. به سمتی هُلش داد تا از سم دورش کرده باشه و بی توجه به دست تیر خورده‌اش که بی وقفه خونریزی می‌کرد، گفت:

- اگه نمی‌دونی، پس لازم نیست بیشتر از این زنده بمونی چون فایده‌ی دیگه‌ای واسم نداری!

ماشه رو کشید و قصد تیراندازی داشت، تا اینکه صدای فریاد سم حواسش رو پرت کرد و باعث شد تا به عقب برگرده.

- چانگبین! این کار رو نکن!

با دیدن سم که حالا بین بازوهای کریستوفر گیر افتاده بود و لوله کلت نقره‌ای رنگ اون مرد روی شقیقه‌اش فشرده می‌شد، اخم ترسناکی دو ابروش رو به هم پیوند داد و زیر لب ناسزا گفت. فقط سر رسیدن اون عوضی مو پلاتینه رو کم داشت!

『 ESCAPE ROUTE | Changjin 』✓Where stories live. Discover now