CH22: The Last Game

261 84 55
                                    


پشت میز بازی کرپس که ایستادن، سم نگاهی به زمین آبی رنگ مقابلش که اعداد و نوشته‌های مختلفی روش دیده می‌شد انداخت و بی اراده دست چانگبین رو گرفت.
اون هیچوقت بازیکن خوبی برای کرپس نبود و کل اون بازی، توی خوب شوت‌ کردن تاس‌های قرمز رنگ بر روی اعداد خلاصه می‌شد و سم هیچ تجربه‌ی خاصی در این زمینه نداشت.

تا اینکه چانگبین کمی دستش رو به نشونه دلگرمی دادن، فشرد و سرش رو به گوش سم نزدیک کرد تا بگه:
- آروم باش سمی؛ من از بازیکن‌های همیشه پیروز کرپس محسوب می‌شم!

سم با شنیدن این حرف، بی اختیار نیشخندی زد و سرش رو بالا گرفت. همون طور که انتظار داشت، دو نفر از شش بازیکن دیگه‌ای که به جز خودشون دور میز حضور داشتن، کریستوفر و فلیکس بودن.

حداکثر تعداد بازیکن‌های کرپس، شامل هشت نفر می‌شد؛ دو دیلر در گوشه‌های میز حضور داشتن و دو نفر دیگه که استیک من و شوتر اصلی بودن، در کنار بقیه بازیکن‌ها ایستاده بودن.

با اجازه‌ی یکی از دیلرها که در اصل محافظی برای مبالغ شرط بندی و ژتون‌های قرار گرفته در وسط میز بود، بازیکن‌ها به نوبت برای اولین رول یا اولین پرتاب تاس‌ها، شرط‌هاشون رو گفتن.

- پس لاین، عدد هفت.

در بازی کرپس، کسی که روی پس لاین شرط می‌بست و درواقع نزدیک‌ترین خط به کناره‌های میز رو انتخاب می‌کرد، باید روی هفت یا یازده اومدن مجموع تاس‌ها شرط می‌بست و انتخاب این خط، ریسک نسبتا زیادی به همراه داشت.

چانگبین نگاهش رو بالا کشید و به کسی که چنین شرطی بسته و چند ژتون که با توجه به رنگشون پنجاه دلار محسوب می‌شدن، وسط میز گذاشته بود، خیره شد.
کسی به جز فلیکس نمی‌تونست چنین ریسکی بکنه، اما نمی‌فهمید که چرا تصمیم گرفته از اولین شوت بازی همه چیز رو این‌طور پیش ببره!

پوزخندی زد و با نشستن دست سم روی شونه‌اش بود که سرش رو کمی کج کرد تا زمزمه‌های پسرک رو بهتر در نزدیکی گوش خودش بشنوه.

- روی کام‌بت ببند، سر شش اومدن تاس‌ها و روی مبلغ پنجاه دلار.

- هر چی تو بخوای... عزیزم.

این رو گفت و بعد از روی هم گذاشتن چندین ژتون که سر جمع به پنجاه دلار می‌رسیدن، اعلام کرد که قراره روی خط کام‌بت و مجموع شش در اومدن هر دو تاس شرط ببنده.

خط کام‌بت، ریسک کم‌تری داشت و در صورتی که جمع اعداد هر دو تاس شش می‌شد، تنها چهار پنجم مبلغ وسط گذاشته شده رو به عنوان جایزه‌ی بازیکن برنده، بهش پس می‌داد؛ اما حداقل درصد به پیروزی رسیدنش بیشتر بود و ظاهرا سم دلش نمی‌خواست از همون ابتدای کار، ریسک‌های بزرگ و غیر منطقی‌ای بکنن.

سم با خودش فکر می‌کرد این تله‌ایه که از سمت فلیکس و همکار عوضیش پهن شده تا اون‌ها رو برای شرط بندی‌های بزرگ و در نتیجه خریدن خطر شکست بیشتر، ترغیب بکنه؛ اما قرار نبود طبق خواسته‌ای اون‌ها پیش برن.
پس همون‌طور که حدس می‌زد، بعد از اینکه چانگبین اعلام کرد چه شرطی بسته، چهره‌ی فلیکس کمی در هم شد و کریستوفر خیره به چشم‌های سم، پوزخند کم‌رنگی زد.

『 ESCAPE ROUTE | Changjin 』✓Where stories live. Discover now