CH18: Hidden safe

226 89 5
                                    


- اینجا دنبال چی می‌گردیم چانگبین؟

- چیزی که شبیه به یه گاوصندوق مخفی باشه.

چانگبین بعد از هل دادن کلت در غلاف پشت کمرش، این رو در جواب سم گفت و نگاهش رو به اطراف چرخوند. مطمئن شده بود که اون بزدل و افرادش حدود یکی دو ساعت پیش اون خونه رو ترک کردن و حتی فرصت نکرده بودن تمام وسایل مورد نیازشون رو ببرن.

با فکر کردنِ دوباره به این موضوع، پوزخندی روی لب‌هاش نمایان شد و به سمت اتاق خواب کریستوفر قدم برداشت. این اولین باری نبود که به خونه اون مرد اومده بود؛ قبل از این دو بار دیگه هم برای انجام شرط بندی‌هایی با مبلغ‌های سرسام آور، توی این خونه حاضر شده بود.

- من گاوصندوقی نمی‌بینم...

- اگه قرار بود ببینیش که دیگه نمی‌شد بهش گفت گاوصندوق مخفی!

سم اخمی کرد و پشت سر چانگبین که وارد یکی از اتاق‌‌ها می‌شد، به راه افتاد.

کریستوفر خونه خیلی بزرگ و لوکسی داشت؛ دور تا دور طبقهٔ اول و دوم اون خونه، با دیوار‌های شیشه‌ای پوشیده شده بود و دید بازی به استخر و حیاط زیبای پشتی داشت. اثاثیه‌ی داخلش همگی گرون قیمت به نظر می‌اومدن و جنس پایه‌های مبلمان و میزها، به طرز مشخصی از چوب گردوی مرغوب و سفارشی ساخته شده بودن.

- اون حروم زاده... عجب خونه‌ای داره.

سم همونطور که اطرافش رو از نظر می‌گذروند و وارد اتاق می‌شد، این رو گفت تا اینکه چانگبین به سمتش چرخید و ناگهان فریاد کشید:

- دستت رو روی دستگیره نذار!

پسرک قد بلند که با شنیدن اون صدای بلند شوکه شده بود، بالاخره به خودش اومد و با اخمی دستش رو روی قلبش گذاشت. دست دیگه‌اش رو که فاصله‌ای با دستگیره‌ در نداشت، عقب کشید و تشر زد:

- خیلی خب!

بعد از اون بود که تازه تونست گاوصندوقی که به طرزی ماهرانه پشت کمدهای لباس مخفی شده و توسط چانگبین کشف شده بود رو ببینه. به آرومی جلو رفت و پرسید:

- خدای من... این گاوصندوق چه زمانی ساخته شده؟ زیادی پیشرفته به نظر میاد.

- چند وقتی می‌شه که این مدل به بازار اومده. کریس همیشه طرفدار احتیاط و پیشگیری‌های امنیتی بود.

سرش رو که به اون گاوصندوق نزدیک کرده بود تا بتونه دقیق‌تر ببینتش، عقب کشید و صاف ایستاد. نگاهش رو به چانگبین داد که به دنبال چیزی داخل کشوها و کمدها رو می‌گشت و در نهایت، گفت:

- قراره چطوری بازش کنیم؟

مرد بزرگ‌تر که بالاخره موفق شده بود نوار چسبی داخل یکی از کشوها پیدا کنه، با جدیت به سمتش چرخید و جواب داد:

『 ESCAPE ROUTE | Changjin 』✓Where stories live. Discover now