CH15: With you

228 89 18
                                    

با شنیدن صدایی ناچیز، چشم‌هاش رو باز کرد و اطرافش رو از نظر گذروند. تا جایی که یادش می‌اومد، روی صندلی هواپیمای شخصی چیتا نشسته بود و همراه چانگبین و کادر پروازش، به سمت فلوریدا در حرکت بودن؛ پس حالا روی اون تخت خوشبو و البته بزرگ چیکار می‌کرد؟!

به بدن خودش نگاهی انداخت و با دیدن لباس جدیدی که به تنش پوشونده شده بود، چشم‌هاش گرد شدن.
تا اینکه چانگبین با خیال خواب بودن سم، با حوله سفید رنگی که به تن داشت، وارد اتاق شد و مستقیم به سمت دراور رفت تا موبایلش رو از روش برداره؛ اما با دیدن پسرک مو مشکی که بهت زده روی تخت نشسته بود و نگاهش می‌کرد، سر جاش متوقف شد.

- اوه! بیدارت کردم؟

- لباس‌هام...

- آه سم، تو واقعا بد مستی!

با شنیدن این حرف از چانگبین، اخمی روی پیشونیش پدیدار شد و منتظر ادامه جملاتش موند.

- توی هواپیما بودیم و ازم درمورد گذشته‌ای که با فلیکس داشتم پرسیدی، ولی قبل از اینکه حتی بتونی اصل ماجرا رو بشنوی اونقدر حین توضیحاتم نوشیدی که مست شدی. فکر می‌کنم بعد از اتفاقاتی که داخل خونه‌ام افتاد، استرس زیادی کشیده بودی و سر همین به الکل پناه بردی!

- داری شوخی می‌کنی، درسته؟

چانگبین لبخندی زد و نگاهش رو از سم که حالا خودش رو تا لبهٔ تخت جلو کشیده بود، گرفت. مقابل آینه ایستاد و دستی بین موهای مرطوبش برد، ادامه داد:

- می‌تونی از بادیگاردها بپرسی. وقتی مست بودی مدام درمورد فلیکس حرف می‌زدی و حتی بهم گفتی که چطور از خانواده‌ات جدا شدی. بعدش هم حالت تهوع گرفتی و علاوه بر به گند کشیدن هواپیمای من، لباس‌هات رو هم کثیف کردی.

سم سرش رو با شرمندگی‌ای نامحسوس پایین انداخت و نگاهش رو به نقطه نامشخصی روی زمین داد. دستی دور دهنش کشید و با لحنی آروم‌تر از قبل، پرسید:

- دیگه... دیگه چی بهت گفتم؟

چانگبین با لبخندی که حالا پر رنگ‌تر شده بود، کمی سرش رو چرخوند و حین لمس کردن صورت تازه اصلاح شده‌اش، از بالای شونه به سم نگاه کرد.

- اینکه توی دانشگاه یه پلی بوی عوضی بودی! راستی، این رو هم گفتی که از استایل و رفتارم خوشت میاد!

- امکان نداره! مزخرف نگو!

چانگبین به خنده افتاد و بعد از اینکه از آینه دور شد، دستش رو به کمربند حوله‌اش رسوند و سم که حرکت بعدیش رو پیش بینی کرده بود، به سرعت سرش رو به سمتی دیگه چرخوند تا شاهد بدن برهنه اون مرد نباشه.

- حالا که از استایل من خوشت میاد، بهم بگو چه رنگی رو دوست داری تا لباس‌هام رو با توجه به سلیقهٔ تو انتخاب کنم!

『 ESCAPE ROUTE | Changjin 』✓Où les histoires vivent. Découvrez maintenant