CH16: First time

259 91 15
                                    

🔻محتوای این چپتر اسمات هست و در صورتی که تمایل ندارید، می‌تونید مطالعه‌اش نکنید چون چیزی از استوری لاین اصلی رو با دراپ کردن این چپتر از دست نمی‌دید.
.
.
.
.
- سم! تمومش کن.

دست‌هاش رو روی شونه‌های پسرک گذاشت و به عقب روندش، تا اینکه سم با نگاهی شیطنت آمیز و لب‌هایی که بین دندون‌هاش می‌کشید، بهش چشم‌ دوخت. نفس‌های کم صدایی می‌گرفت و نگاهش روی اندام ورزیده چانگبین در حرکت بود، تا اینکه دوباره جلو رفت و بعد از پس زدن دست‌های اون مرد از روی شونه‌هاش، لب‌هاش رو روی لب‌های چیتا کشید.

پیش از این که مرد بزرگ‌تر بتونه باز هم پسش بزنه و اصرار کنه که حین مستی چنین کاری نکنه، دستش رو روی شکمش گذاشت و به سمت پایین حرکتش داد؛ عضو اون مرد رو از روی شلوارش چنگ زد و بعد از این بود که چانگبین چشم‌هاش رو بست. نفسش رو توی سینه‌اش گیر انداخت و تنها پلک‌هاش رو روی هم فشرد‌.

- داری کاری می‌کنی که بیخیال همه چیز بشم، سم.

- این تمام چیزیه که توی این لحظه و موقعیت ازت می‌خوام، بین.

چشم‌هاش رو باز کرد و به پسرک خیره شد، اما برخلاف چند دقیقه‌ی پیش، دیگه خبری از نگاه محتاط و خوددار سابقش نبود.

نگاهش بوی گرسنگی می‌داد، مردمک‌های تیره‌اش می‌درخشیدن و انگار که سعی داشت با چشم‌هاش، کل وجود سم رو ذوب کنه‌. ظاهرا پسر قد بلند، بالاخره به هدف خودش رسیده بود.

دست‌ سم رو از روی شلوارش کنار زد و بعد، با هر دو دستش پهلوهای خوش تراش پسرک رو محکم گرفت. بدن اون رو روی پاهای خودش جلو کشید و با خشونت، لباسش رو باز کرد.

لب‌های تشنه‌اش، در نهایت با بدن شیرین سم برخورد کردن و به جای سیراب کردنش، عطشی بی سابقه رو به وجودش تحمیل کردن. با کم صبری و قدرت، پوست نرم پسرک رو می‌بوسید و نشونه‌هایی قرمز رنگ از خودش به جا می‌گذاشت. شاید خودش هم حواسش نبود، اما برای بوسه زدن به تک تک نقاط بدن سم داشت حرص به خرج می‌داد و طوری رفتار می‌کرد که انگار قراره هر لحظه، کسی وارد ماشین بشه و سم رو ازش بگیره!

لب‌هاش حالا علاوه بر مهر کردن گردن و ترقوه‌های پسرک مو مشکی که با آرامش و سری عقب رفته ساعدهاش رو روی شونه‌های اون مرد گذاشته بود، سینه و شکمش رو هم لمس می‌کردن و به طور عمد، رد خیسی از روی گردن تا روی نیپل‌ها سم به جا گذاشته بود.

زبونش با اشتیاق روی پوست اون پسر می‌رقصید و دندون‌هاش با خشونت، نیپل‌های حساس شده و سطح شکم سم رو بین خودشون به اسارت می‌گرفتن. در تمام مدتی که مشغول‌ مارک کردن بدن سم بود، فقط می‌تونست لرزش‌های ناچیز و آه‌ کشیدن‌های آروم اما از سر لذتش رو احساس کنه و از این بابت که داره کارش رو خوب انجام‌ می‌ده، مطمئن بشه.

『 ESCAPE ROUTE | Changjin 』✓Nơi câu chuyện tồn tại. Hãy khám phá bây giờ