__چیزی نیست فقط زمان هیتش نزدیکه... لازم نبود انقدر نگران بشی بچه!
تهیونگ نگاهی به زن که وسایلش رو توی کیفش میزاشت کرد و گفت:
-هیت؟ نیاز به دارو یا... چیز دیگه ای نداره؟
زن ابروهاش رو چند بار بالا انداخت و همون طور که می ایستاد لب زد:
__تو که بهتر میدونی چی نیاز داره بچه!
هانا دکتر خانوادگیشون بود و تهیونگ باهاش تماس گرفته بود تا امگاش رو معاینه کنه اما حالا پشیمون بود.
اون زن باهاش صمیمی بود و حالا هم قرار بود بدجوری روی مخش بره!- ممنون که اومدی هانا... دیگه بهترِ بری دیر وقته.
__هی آروم بچه! رسما داری منو میندازی بیرون! خیلی خوب الان میرم. ازش مراقبت کن اولین هیتشه درسته؟
تهیونگ به معنی تائید سر تکون داد.
__قرار نیست زیاد خشن...
-اوکی دیگه وقت رفتنِ هانا!
بعد از بیرون کردن اون زن و بستن در، سمت امگاش رفت و دید که بیحال روی کاناپه دراز کشیده.
روی زانو هاش نشست و آهسته لب زد:-هی کوک... حالت خوبه؟؟
کوک آهسته چشم هاش رو باز کرد و به صورت تهیونگ که مقابل صورتش بود نگاه کرد.
تکون کوچیکی تو جاش خورد و جواب داد:-اوممم...
-چیزی نمیخوای بخوری؟
-خوابم میاد...
تهیونگ بعد از چند ثانیه مکث، کوک رو روی دست هاش بلند کرد و سمت اتاق مشترکشون راه افتاد.
درِ نیمه باز رو با پاش هول داد و بعد از ورود به اتاق، کوک رو روی تخت گذاشت.
کنارش دراز کشید و بوسه ای به پیشونی امگا زد.-عادت های مستی جالبی میتونی داشته باشی کوچولو... اما امیدوارم صبح که بیدار میشی همه چیز رو یادت باشه.
پوزخندی زد و بعد از اینکه امگا رو در آغوش کشید، چشم هاش رو بست تا همراه امگاش کمی بخوابه.
═────•⊱𖣔⊰•────═
جیمین همون طور که چشم هاش رو با خواب آلودگی میمالید از پله ها پائین رفت...
امروز تقریبا سه هفتهاش شده بود و کوچولویی که توی شکمش بود با یه حالت تهوع صبحگاهی شدیدا دردناک بهش صبح بخیر داده بود و اعلام حضور کرده بود!
تقریبا نزدیک بود دل و رودهاش رو هم بالا بیاره!وارد سالن که شد با دیدن افرادی که دور میز نشستن جا خورد و آهسته به میز نزدیک شد.
تعظیم کرد و سلام کوتاهی داد...
خانم جئون انگار امروز حالش بهتر بود چون لبخند گرمی به جیمین زد و ازش استقبال کرد:
CZYTASZ
Trust Me Baby Boy [Vkook]
Romans[Completed] چی میشه اگه تهیونگ، کسی که برادر دوستش رو مجبور به ازدواج با خودش کرد، بعد از ازدواج متوجه بشه که همسرش یه لیتله؟ و قسمت بد ماجرا اینجا بود که تهیونگ شدیدا از لیتلبودنِ جونگکوک متنفره. ═────•⊱𖣔⊰•────...