-م...من کاری نکردم.
جونگکوک با دیدن عصبانیت آلفای پشت فرمون، گفت و ترسیده به جاده مقابلش چشم دوخت.
سرعتشون زیاد بود و این باعث میشد ترس کوک بیشتر بشه.
-اوه واقعا؟ نمیتونستی وقتی اون لعنتی داشت اون چرت و پرتها رو میگفت بهش بگی باید بکشه کنار؟؟تهیونگ با خشم گفت و با جوابِ امگا، عصبی تر از قبل ماشین رو متوقف کرد.
-تقصیر من نبود! من کاری نکردم. تو همه چیز رو بزرگ میکنی! شبیه مریض های روانی رفتار میکنی!!!
کوک فقط از رفتارهای آلفا خسته شده بود پس با کلافگی حرفهای توی دلش رو زد اما نمیدونست که آلفا منتظر یه تلنگر کوچیکه تا عصبی تر بشه و بخواد قبل از رسیدن به خونه امگاش که حالا سرکش شده بود رو تنبیه کنه!
از ماشین پیاده شد و در سمت کوک رو باز کرد.
-پیاده شو!
-چ..چرا؟
-گفتم پیاده شو! کار کوفتیای که میگم رو انجام بده. قانونهامون رو فراموش کردی نه؟! باید بهت یادآوریشون کنم.
کوک از ماشین پیاده شد و همون لحظه توسط آلفا روی صندلی عقب ماشین پرت شد.
-شلوارت رو در بیار! زود!
کوک با ترس سرش رو به دو طرف تکون داد.
-متاسفم... دیگه اون کار رو نمیکنم.
خودش هم نمیدونست منظورش از اون کار دقیقا چیه. فقط میخواست توسط اون آلفا تنبیه نشه.
چون تهیونگ اون لحظه واقعا عصبی بنظر میرسید.-اوه... پس برای امروز تصمیم گرفتی اینکارو بکنی درسته؟ گستاخی و سرپیچیهای بیشتر برای روی مغز کیم تهیونگ راه رفتن!!!
جمله آخر رو داد زد و باعث شد کوک توی جاش از ترس بپره.
- نه... متاسفم. بیا بریم خونه. میشه فردا حرف بزنیم؟
کوک تندتند حرفهاش رو میزد و با امیدواری و ترس به آلفا نگاه میکرد.
- هیچوقت قرار نیست به حرفهام گوش بدی!
بعد از تموم شدن جملهاش سمت امگا هجوم برد و با عصبانیت دکمه و بعد از اون زیپِ شلوار امگا رو باز کرد.
بعد از خارجشدن شلوار از پاهای سفید و باریکِ کوک، این انگشتهای آلفا بودن که وارد حفرهی امگا شدن.
-آ...آه نه درد... درد داره.
کوک با یکی از دستهاش به دست آلفا چنگ میزد و دستِ دیگهاش رو به پشت صندلی جلوی ماشین تکیه داده بود تا تعادلش رو حفظ کنه.
تهیونگ همونطور که به صورت کوک خیره بود انگشتهاش رو توی حفرهی امگا که کمکم درحال خیسشدن بود تکون میداد.
STAI LEGGENDO
Trust Me Baby Boy [Vkook]
Storie d'amore[Completed] چی میشه اگه تهیونگ، کسی که برادر دوستش رو مجبور به ازدواج با خودش کرد، بعد از ازدواج متوجه بشه که همسرش یه لیتله؟ و قسمت بد ماجرا اینجا بود که تهیونگ شدیدا از لیتلبودنِ جونگکوک متنفره. ═────•⊱𖣔⊰•────...