معامله

496 90 318
                                    

اونشب هرچقدر منتظر جین بودم نیومد البته انتظارشم نداشتم بااون گندی که زدم بازم بیاد
دلم طاقت نیاورد و رفتم گوشمو چسبوندم به در اتاقش که دیدم صداش نمیاد پس کابوس ندیده، دوباره رفتم تو اتاقم و خوابیدم
فرداشبشم همین اتفاق افتاد و من فکر کردم که دیگه کابوساش خوب شده و دیگه خواب نمیبینه

*******

÷ بیا بابا یه کاره منو از خواب بیدار کرده نصفه شبی سوییچمو بیار خب میمردی فردا میگرفتی

_ گمشو من صبح میرم جنابعالی خوابی حالا میتونی بری دیگه

÷ یعنی انقدر تو پررویی هیچکس نیست

_ چرا یکی هست انقدر پررواِ خود پررو هم انقدر پررو نیست

÷ کی؟

_ یه جونور حالا مهم نیست دمت گرم

÷ برو بابا خودتم نمیفهمی چی میگی شببخیر

_ شبت بخیر بازم ممنون

بعد از گرفتن سوییچ از تهیونگ به سمت اتاقم رفتم که احساس کردم صدایی از اتاق جین میاد
فکر کردم شاید بازم داره کابوس میبینه اما چند دقیقه وایسادم خبری ازش نشد
خواستم بیخیالشم پس سمت اتاقم رفتم ولی هنوز به در نرسیده بودم که برگشتم دوباره به در اتاقش نگاه کردم تحملم تموم شد و رفتم جلوی اتاقشو در زدم: جین
صدایی نیومد که بلندتر در زدم و صداش کردم ولی بازم جواب نداد
درو آروم باز کردم دیدم پشت به در خوابیده و سعی میکرد نفساشو آروم کنه ولی بازم نفس نفس میزد و معلوم بود بیداره
میدونستم هرکاری کنم نمیاد تو اتاقم پس درو بستم رفتم اتاقم سوییچو گذاشتم رو میز گوشیمو گرفتم
دلیل خوابیدن جین تو اتاق من کابوس دیدنش بود اما اینکه من برم اتاق جین بخوابم دلیلی نداشت پس در درو قفل کردم و به سمت اتاق جین رفتم
درو باز کردم و رفتم تو دره اتاق جینم قفل کردم کلیدو گوشیمو گذاشتم رو پاتختی و خودم پتو رو کنار زدم رفتم کنار جین خوابیدم و چراغ خوابو خاموش کردم
برگشتم سمتش پشتش به من بود جلوتر رفتم با دودلی و تردید دستمو دور جین حلقه کردم و بغلش کردم خواست دستمو کنار بزنه که محکم تر بغلش کردم که صدای لرزونشو شنیدم

+ اینجا چیکار میکنی

_ نیومدی اتاقم بجاش من اومدم

+ لازم نکرده دلیلی نداشت بیای

_ دلیلشو خودت میدونی پس انقدر سرتق بازی در نیار

صدای پوزخندشو شنیدم

+ تو که تا دو روز پیش به من میگفتی دارم دروغ میگم کابوس میبینم و قرص خوردنمو مسخره میکردی الان چیشده حتی اسمشم نمیاری

_ اون شب نمیفهمیدم چی میگم دلم از جای دیگه پر بود سر تو خالی کردم

+ چه بهونه موجهی چقدرم قانع کننده

moon or star [Kookjin_jinkook]Hikayelerin yaşadığı yer. Şimdi keşfedin