EP.17

234 42 54
                                    

ووت.....
(از خیر کامنت گذشتم ووت بدید ببینم چند نفر میخونن......)

              L꙰O꙰V꙰E꙰ S꙰T꙰Y꙰L꙰E꙰

آدم نباید حریص باشه ، نباید همه چی رو برای خودش بخواد ،نباید خودخواه باشه و به خاطر رسیدن به هدفش گند بزنه به زندگی بقیه

اما اینا همش یک مشت چرت و پرت بود که می هی حتی بهشون توجه هم نمی‌کرد ،اون فقط یک چیز رو میدونست ،اینکه دیونه وار عاشق شده ،عاشق مردی که عاشقی باهاش ممنوعه ترین اتفاق ممکنه ! عاشق مردی که حتی گرایشی نسبت به جنس اون نداره!

اما مهم نبود ،چون هیچکس در برابر می هی توانایی مقاومت نداشت! دختر زیبا و فریبنده ای که با وجود چهره فرشته گونش روحی شیطانی رو داخل خودش پرورش میده

"می هی ..."

وقتی اریک با اون چشم های سبز و چهره سفیدش جلو اومد ، با لبخند اسمش رو صدا زد و نزدیک شد ،می هی هم لبخند دلبرانه ای زد و موهاش رو به عقب هل داد تا از اون زاویه دید بهتری نسبت به اون داشته باشه

"اوه پسر بدون من خوش میگذره ؟"

اریک لبخندی زد و خیلی نرم می هی رو بغل کرد

"البته که بدون تو خوش نمی‌گذره ،ولی تو تا وقتی کارت پیش من گیر نکنه اینجاها پیدات نمیشه !"

می هی نگاهش رو از چشم های وحشی و دلفریب پسر گرفت و لبخند خجالت زده ای زد ،حرکات اریک همیشه بهش یاد آوری میکرد که چقدر می هی رو دوست داره و صادقانه اونو میپرسته اما می هی هیچ حسی بهش نداشت ،پس فقط خودش رو به خنگی میزد !

"متاسفانه درست میگی ، دنبال اون پودر اومدم ،همون همیشگی.."

چشمکی به چهره اون زد اما اریک با شنیدن این جمله لبخند از روی لباش محو شد و سرش رو برگردوند

"دوباره میخوای با یکی بخوابی ؟ متاسفم من نمیتونم بهت بدمش!"

می هی سریع جلو اومد و دستش رو گرفت سرش رو جلو برد و نگاه پر از التماس و تمنای خودش رو به چهره اریک داد

"نه نه به خدا اینبار فرق می‌کنه ، من واقعا عاشقشم ! توی نگاه اول فهمیدم قلبم رو بهش باختم اریک اگه اون اون مرد منو قبول نکنه من نمیتونم تحمل کنم ! "

اریک لبخند حرصی زد و با چهره جدیش نگاهش رو به چشم های دختر داد چطور میتونست بیاد پیش کسی که عاشقشه بگه ازت می‌خوام برای خوابیدم با یکی دیگه کمکم کنی ؟؟

"چون فکر می‌کنی ردت می‌کنه این تصمیم مسخره رو گرفتی که چیز خورش کنی تا باهاش بخوابی ،بعد هم که حامله بشی دیگه نمیتونه بزنه زیرش ؟ می هی تو به من قول دادی!...."

جمله اخرش رو عاجزانه گفت و نگاهش رو بالاخره از می هی گرفت

"اریک من نمیگم احتمالا من رو پس بزنه ! مطمئنم این کار رو می‌کنه !"

Trouble...(Vkook)Where stories live. Discover now