EP.9

259 45 42
                                    

وتت یادتون نره 🥲

" The third mistress "


تاریک ،سرد ،ترسناک ،بی هیچ پناهی اون وسط گیر افتاده بود ،چه اتفاقی افتاده!اینجا کجاست !؟هر طرف رو نگاه میکرد فقط سیاهی بود !از شدت سرما لرزی کرد و سعی کرد روی پاهاش وایسه!اما حسی روشون نداشت ،عصبی فریادی کشید و دوباره تلاش خودش رو کرد ،اما تهیونگ هیچ حسی نسبت بهشون نداشت ،آب دهنش رو قورت داد و دوباره فریاد زد ،کمک خواست ،اما کسی نبود , چشماش خیس اشک بود اما نمیدونست برای چی داره گریه می‌کنه !اون که کاری نکرده !گناهش چیه که الان توی این جای سرد و تاریک باید گیر بیوفته !اگه کسی کمکش نکنه قطعا از سرما یخ میزنه

"بالاخره کار خودت رو کردی کیم !"

سرش رو با شدت بالا آورد اما باز هم تنها چیزی که دیدش رو کور کرده بود سیاهی مطلق بود ,برای یک لحظه ترسید ،نکنه ،نکنه کور شده باشه ؟! اون صدابراش اشناعه !اما چرا یادش نمیاد اون رو کجا شنیده  ؟صاحب اون صدا ازش چی میخواد ؟

"تو....کی هستی !"

"تو قاتل دو نفر بودی کیم ،متاسفانه باید بهت بگم قراره یک نفر دیگه هم بهشون اضافه بشه !"

"مضخرف نگو ،چرا نمیتونم ببینم ،چرا پاهام رو حس نمیکنم !من کجام ،چرا اینجا اینقدر سرده !"

صدای نیشخند مرد روی مخش بود ،حس میکرد هنوز هم داره گریه می‌کنه !کیم تهیونگ داشت اشک می‌ریخت اما چرا؟ نمیدونست داره برای چی اشک می‌ریزه!!! انگار هیچی دست خودش نیست ! انگار توی یک دنیای دیگه گم شده !

"من کسی رو نکشتم ! بهتره خفه شی چون صدات بدجور رو مخمه!"

قهقمه مرد کاری کرد کمی ،فقط کمی به خودش بلرزه چون میدونست الان که پاهاش رو حس نمیکنم و هیچی نمی‌بینه احتمالا نمیتونه از خودش دفاعی کنه !

"تو نه !عشق تو! هر سه نفرشو روانی بودن !روانی بودن که عاشق کسی مثل تو شدن !تو یک تیکه اشغالی که به درد دور انداختن هم نمی‌خوری !کیم ،تو معشوقه سومت هم به کشتن دادی ! از جسارتت خوشم میاد ،با اینکه فلجی و دیگه تا آخر عمر نمیتونی با اون چشم های آهویی که اونا رو فریب دادی چیزی رو ببینی باز هم زبونت درازه!!!"

"چی میگی!توی عوضی کجا وایسادی ؟با این کارات میخوای به کجا برسی ؟مسخرست ، عین آدم بگو چه مرگم شده ! معشوقه سوم ؟من فقط توی زندگیم یک نفر رو داشتم !"

مرد نیشخندی زد و جلو اومد تهیونگ اینو از صدای قدم های پاش فهمید ، مطمئن بود  که اون عوضی یک چیز سرد رو کنار رگ گردنش گذاشت ،یک چیز سرد و تیز ،مثل چاقو !

"حتما اون هم نامزد عزیزت بود نه ؟ پس جیون چی؟ و البته، نامزد جدیدت ،اون پسر لجباز و حسود ؟"

Trouble...(Vkook)Where stories live. Discover now