سلام .... امیدوارم حال همتون عالی باشه
این روزا یک چیزیم هست که نمیدونم چمه
ولی میدونم قلمم خیلی تغییر کرده
پارت جدید رو چند بار پاک کردم دوباره نوشتم ولی بازم حس میکنم با بقیه فرق داره و اینکه اصلا به دل خودم نیست ....نمیشه گفت میخوام متوقفش کنم چون واقعا عاشق این فیکم......
میخوام یکم به خودم زمان بدم تا بتونم خوب جمعش کنم.....پس بهم مهلت بدید .....تا بتونم بهترین ها رو براتون بنویسم ......
دوستونم دارم کاش برام بمونید .......
YOU ARE READING
Trouble...(Vkook)
Fanfictionیک روز میبینی خیلی چیزا برات عادی جلوه میده ،اعتماد کردن به آدم های اطرافت دیگه شدنی نیست ، از روح لطیف و قلب پاکت سو استفاده شده ! ولی تو فقط نشستی و نگاه کردی ،چون خبر نداشتی ،نمیدونستی انسان میتونه از حیوان هم وحشی تر و بی رحم تر باشه!...... ق...