𝐁𝐚𝐛𝐲 𝐡𝐲𝐞𝐨𝐧𝐠 [𝐤𝐨𝐨𝐤𝐦𝐢𝐧]

621 72 31
                                    

(توجه!دارای اسمات هات🔞😂)

همشون دوره هم جمع شده بودن و روی صندلی نشسته بودن.

جیمین بعد اوردن شیشه مشروب و هفتا لیوان به سمته پسرا رفت و روی صندلی روبه روی جونگکوک نشست.

دره مشروبو باز کرد و دونه دونه لیوانارو پر کرد.

جین: واو....خیلی وقت بود نخورده بودیم

جیهوپ: درسته....بخاطر کنسرتی که داشتیم باید رژیمامونو انجام میدادم و نمیتونستیم مشروب بخوریم...هوو...الان میتونیم حسابی بنوشیم

نامجون: ولی زیادم نخورین...من حوصله ندارم جمعتون کنم

همشون خندیدن و لیواناشونو بالا گرفتن و بعد زدنشون بهم مشغول نوشیدن شدن.

جونگکوک تند تند شاتاشو پر میکرد و سر میکشید.

جین: واووو...جونگکوکا اروم تر پسر

جونگکوک: نمیشه هیونگ..بش نیاز دارم

جیمین با نیشخند به کوک نگاه میکرد.
کوک با دیدن نگاه جیمین براش ابرویی بالا انداخت و سعی کرد جلوی فکرای شیطانیه هیونگشو بگیره.

بعد چندمین جونگکوک حسابی مست شده بود و بقیه هم کمی بیحال بودن و باهم صحبت میکردن.

جیمین که دید همه مشغولن پاشو اروم از زیره میز به سمته پاهای جونگکوک برد.

از سره پاهاش شروع کرد و اروم به سمت ساق پا و روناش حرکت کرد.

جونگکوک به میز خیره شد و اب دهنشو اروم قورت داد.

جیمین بعد گذشتن از روناش پاشو به سمت دیکش برد.

جونگکوک به جیمینی که با پوزخنده شیطانیش نگاهش میکرد زل زد و با نگاهش سعی کرد اونو منصرف کنه اما....

جیمین فشار خفیفی با پاهاش به دیکه جونگکوک وارد کرد و باعث شد جونگکوک دستاشو رو میز مشت کنه.

بعد محکم پاشو فشار داد اما ایندفعه جونگکوک نتونست تحمل کنه و یهو از رو صندلی پاشد و روی میز کوبید.

همه با شنیدن صدای محکم کوبیده شدن روی میز متعجب به جونگکوک که یکم عرق کرده بود و دستاش مشت بود نگاه کردن.

تهیونگ: جونگکوک چت شده

جیهوپ: کوک حالت خوبه؟

جونگکوک اب دهنشو دوباره قورت داد و روبه اعضا گفت: عا نه....چیزی نیست فقط یادم رفت یه چیزی به جیمین هیونگ بگم

بعد به جیمین زل زد و با لحنی جدی گفت: هیونگ منیجر گفت امشب بریم پیشش کارمون داره

جیمین با حالتی که مثلا متعجب و سوالی بود بهش نگاه کرد و گفت: اوه...با..شه بریم

همه متعجب به جونگکوک و جیمینی که عینه جت به سمته طبقه بالا میرفتن نگاه کردن.

جیهوپ: چشون بود؟

L.. L.. LOVE.. E.. EWhere stories live. Discover now