«توصیه میکنم حتما قبل از خوندن، آهنگ gangsta رو پلی کنین و همزمان با اهنگ پارت رو بخونین»
سرعتشو زیاد کرد و از بینه ماشینا لایی داد و ازشون گذشت.
کنارش که رسید سرشو سمتش چرخوند و بهش نگاه کرد اما جونگکوک دستشو رو پیشونیش گذاشت و بهش توجهی نکرد.
عصبی مشتی به دسته موتورش زد و با تمام توانش گاز داد و از ماشینش سبقت گرفت.
وقتی به اندازه کافی ازش جلو زد آروم آروم از رو موتور بلند شد و لحظه آخری موتور و به کج خوابوند و روش قرار گرفت.
موتور با صدای کشیده شدنش به زمین بعد چند مین توقف کرد.
نفس عمیقی کشید و از رو موتور پایین اومد و جلوش ایستاد.
جونگکوک با دیدنش چشمی حرصی چرخوند و پاشو رو ترمز ماشین گذاشت و با صدای بدی تو دو سانتی جیمین توقف کرد.
بعد از ماشین پیاده شد که جیمین سمتش رفت.+ هرکاری گفتی انجام دادم...هر آزمایشی، هر محاکمه ای، هر دستوری
جلوی جونگکوک ایستاد و با چشمای پر از اشکش ادامه داد؛
+ من ثابت کردم که دوسِت دارم، فقط قبولش کن!
جونگکوک بلافاصله دستاشو بالا اورد و با بی حوصله گی پشت سرهم گفت؛
_ فهمیدم! فهمیدم! فهمیدم!
به خودش اشاره کرد؛
_ من...آدمی نیستم که عاشق شم
بعد دستاشو جلوی صورتِ جیمین محکم به هم کوبوند و با لبخندی دیوانه وار ادامه داد؛
_ من یه ایدَم!
جیمین با اشکایی که صورتشو خیس کرده بودن از اون فاصله کم بهش زل زده بود.
_ یه وضعیت ذهنی ام..
بعد دستاشو پایین آورد و نزدیک جیمین رفت.
شروع کرد دورش چرخیدن.
_ من خواسته هام رو طبق نقشه پیش میبرم ولی تو...
بعد اینکه یبار دورِ جیمین چرخید جلوش ایستاد.
_ و تو، دکتر....بخشی از نقشه ام نیستی!
جیمین دستای کوچیکشو دو طرف صورت جونگکوک گذاشت و با چشمای خیسش به چشای کوک زل زد.
+ لطفا بذار وار قلبت شم، بهت قول میدم بذار وارد شم..قول میدم بهت آسیب نزنم
جونگکوک ازش فاصله گرفت و با همون تکخند های دیوانه وارش گفت؛
_ قول میدی!...قول میدی!!
# هی دیک فِیس...
کامیونی که خیلی وقت بود پشت ماشین جونگکوک ایستاده بود و همش بوق میزد، بلاخره مردی ازش خارج شد و به سمت کوک اومد.
YOU ARE READING
L.. L.. LOVE.. E.. E
Romanceهای بیبیز خوش اومدین💜🫀 اینجا من داستانای کوتاه از کاپلای جیمین که یه لحظه ای به ذهنم میرسه رو مینویسم. کوکمین ویمین یونمین ناممین جینمین هوپمین ویکوکمین سپمین نامجینمین و........