Jungkook pov:
حتی فکرش روهم نمیکردیم اخرین رابطه ای که با حس خشم و نفرت انجام بشه نتیجش همچین چیز شیرینی باشه
حالا باید چیکار میکردیم ؟
از تهیونگ دور میشدیم و برمیگشتیم کره یا اینکه هرجوری که شده راضیش میکردیم که برگرده+به چی فکر میکنی
×تهیونگ و بچمون
+هنوزم باورم نمیشه بازم قراره پدر بشیم
×تو فکر میکنی پسر یا دختر+ما دخترمون رو از دست دادیم ؛معلومه که باید دختر باشه
لبخند عمیقی روی لبمون نشست=کاش سوکجین هم همچین قابلیتی داشت
نگاهمون به سمت نامجون هیونگ کشیده شد=تهیونگ خیلی خاصه
لبخند غرورامیزی بخاطر گرگ زیبامون زدیم
×+همینطوره
=و نیاز به حامی داره
×+درسته
=و دقیقا به چه دلیل کوفتی هنوز نشستین و حرف من رو تایید میکنید ؛ پاشید بریم
×+کجا=امروز قراره خیلی از رازها برملا بشه
×اگه تهیونگ نپذیره چی
+اگه نخواد کنارمون باشه=اون به شمادوتا بستگی داره که چقدر برای تهیونگ ارزش داشته باشید
__________
به سمت خونه کیم حرکت کردیم+کوک برو فروشگاه
×باشه=کم کم داره خوشم میاد
ماشین پارک کردم و وارد فروشگاه شدیم
×اول برو سراغ اسنک ها و از هرمدل که پنیری بود بردار
+توهم برو از هرنمونه که دیدی بردارخریدمون تموم شد و برگشتیم واین نامجون بود که با بهت بهمون نگاه میکرد
=پنج کارتن خوراکی چخبره
×+تهیونگ خوش خوراکه
=آهان ؛کم کم داشت یادم میرفت تهیونگ مادر بچه هاتونه
×مادربچه ها نیست
+همسر اینده ماو اخرش مادر بچه هامون
حرکت کردیم که یاد علاقه تهیونگ نسبت به گل ها افتادم
کنار مغازه توقف کردم و بدون اینکه به جونگهیون حرفی بزنم
پیاده شد و واردمغازه شد و بعداز چند دقیقه با دسته گل بزرگی که با گل های رز _ارکیده و.... خارج شد
در همین زمان چشمم به مجتع افتاد
و تصمیم گرفتم بیشتر براش کادوبخریم
وارد فروشگاه شدم چندین نمونه از لباس ها و کفش ها انتخاب کردم
و سه نفر موقع خروج بهم کمک کردن=عالیه کوک و جونگ ؛مطمئنم تهیونگ بدون حرفی مال شما میشه
+چند باکس خریدی
×فکر میکنم حداقل 15تایی میشه
+خوبهپام رو روی پدال گاز فشار دادم و به سمت خونه کیم حرکت کردم و پنج دقیقه بعد جلوی در خونه بودیم
بعداز در زدن پسری در رو باز کرد
حدس اینکه سوکجین باشه سخت نبود÷نامجونی خیلی خوش اومدی
=من بیشتر و اما مهمون داریبه سمت ما چرخید که اخم غلیظی ابروهاش رو به هم گره زد
YOU ARE READING
𝐖𝐀𝐑𝐍𝐈𝐍𝐆..2(revenge)
ActionKookv [تکمیل] بعداز درد ها و زخم هایی که تهیونگ از اطرافیانش خورد؛ تصمیم گرفت به امریکا مهاجرت کنه و اینجاست که متوجه میشه که جونگهو برادر جونگکوک و جونگهیون دشمنشونه و تصمیم میگیره و شروع میکنه به همکاری با باندهای بزرگ تا روزی که انتقام عزیزانش...