PART.7

586 110 0
                                    


Taehyung pov:

بعداز اینکه به سوکجین کمک کردم و تمیزکردن ظرف هاتموم شد به سمت سالن رفتیم

دوقلوها و نامجون درحال خوردن الکل بودن

÷بدون من دارید مست میکنید...که اینطور
=بیا سوکجینی

سوکجین کنار نامجون نشست و بهم اشاره کرد که بشینم
به چشم های گرسنه و خشن دوقلوها نگاه کردم
باید کنارشون بشینم؟

نه نه امکان نداره ، رفتم و کنار سوکجین نشستم

_میخوام بنوشم
×+نه

از این حس مالکیت دوقلو ها روی خودم حس غرور میکردم
_اما من کار خودم رو انجام میدم
×اجازه نداری حتی بهش فکر کنی
+برای بچه ها خوب نیست‌

راست میگفت براشون خوب نیست
پس عقب کشیدم شیرموزم رو برداشتم  شروع کردن به الکل نوشیدن

چند دقیقه ای گذشته بود و حداقل 14شات نوشیده بودن

=خب دیگه بسه بریم سراغ بازی

دوقلوها مست بودن اما جوری نشون میدادن که انگار خیلی قوی ان و ظرفیت بالایی دارن

÷اره من هم موافقم

نامجون شروع کرد به چرخوندن بطری
که با همون بار اول سرش به سمت من و پشتش به سمت جونگهیون افتاد

+جرات یا حقیقت
_حقیقت

+اولین عشقت

_آممم  خب

سوکجین مست بود و هیچ اختیاری از خودش نداشت
÷بزارخودم بگم ؛عشق اول تهیونگ یه دختر بود که باهم قرار میزاشتن اما بعدش که پدرش فهمید توی اتاق زندونیش کرد و رابطشون ادامه پیدا نکرد

دوقلوها خونسرد بهم نگاه میکردن
توی نگاهشون خشم و حسادت پنهان بود

_آه هیونگ اون برای خیلی وقته چرا باید یاداوریش کنی

+مهم نیست من به جوایم رسیدم
شروع کرد به چرخوندن مجدد بطری

این بار نامجون و جونگکوک بود

=تابحال سعی کردی به تهیونگ خیانت کنی؟

لعنت بهش من هم خیلی کنجکاوبودم بدونم دوقلوها بعد نبود من کنار کی بودن

×ما فقط با برده ها سرگرم میشدیم

قلبم لحظه ای از حرکت ایستاد
_ب برده؟

×بیخیال تهیونگ این فقط بازیه

نباید این حرف رو میزد نباید نبودم رو به رخم میکشید

همه متوجه غمم شدن

+بیایین دوباره بچرخونیم

بطری چرخید و بارها و بارها سوال جواب دادیم اما جرات انتخاب نکرده بودیم پس تصمیم گرفتیم از اون لحظه به بعد فقط جرات انتخاب کنیم و کمتر از حقیقت استفاده کنیم

𝐖𝐀𝐑𝐍𝐈𝐍𝐆..2(revenge)Where stories live. Discover now