Taehyung pov:بعداز اینکه به سوکجین کمک کردم و تمیزکردن ظرف هاتموم شد به سمت سالن رفتیم
دوقلوها و نامجون درحال خوردن الکل بودن
÷بدون من دارید مست میکنید...که اینطور
=بیا سوکجینیسوکجین کنار نامجون نشست و بهم اشاره کرد که بشینم
به چشم های گرسنه و خشن دوقلوها نگاه کردم
باید کنارشون بشینم؟نه نه امکان نداره ، رفتم و کنار سوکجین نشستم
_میخوام بنوشم
×+نهاز این حس مالکیت دوقلو ها روی خودم حس غرور میکردم
_اما من کار خودم رو انجام میدم
×اجازه نداری حتی بهش فکر کنی
+برای بچه ها خوب نیستراست میگفت براشون خوب نیست
پس عقب کشیدم شیرموزم رو برداشتم شروع کردن به الکل نوشیدنچند دقیقه ای گذشته بود و حداقل 14شات نوشیده بودن
=خب دیگه بسه بریم سراغ بازی
دوقلوها مست بودن اما جوری نشون میدادن که انگار خیلی قوی ان و ظرفیت بالایی دارن
÷اره من هم موافقم
نامجون شروع کرد به چرخوندن بطری
که با همون بار اول سرش به سمت من و پشتش به سمت جونگهیون افتاد+جرات یا حقیقت
_حقیقت+اولین عشقت
_آممم خب
سوکجین مست بود و هیچ اختیاری از خودش نداشت
÷بزارخودم بگم ؛عشق اول تهیونگ یه دختر بود که باهم قرار میزاشتن اما بعدش که پدرش فهمید توی اتاق زندونیش کرد و رابطشون ادامه پیدا نکرددوقلوها خونسرد بهم نگاه میکردن
توی نگاهشون خشم و حسادت پنهان بود_آه هیونگ اون برای خیلی وقته چرا باید یاداوریش کنی
+مهم نیست من به جوایم رسیدم
شروع کرد به چرخوندن مجدد بطریاین بار نامجون و جونگکوک بود
=تابحال سعی کردی به تهیونگ خیانت کنی؟
لعنت بهش من هم خیلی کنجکاوبودم بدونم دوقلوها بعد نبود من کنار کی بودن
×ما فقط با برده ها سرگرم میشدیم
قلبم لحظه ای از حرکت ایستاد
_ب برده؟×بیخیال تهیونگ این فقط بازیه
نباید این حرف رو میزد نباید نبودم رو به رخم میکشید
همه متوجه غمم شدن
+بیایین دوباره بچرخونیم
بطری چرخید و بارها و بارها سوال جواب دادیم اما جرات انتخاب نکرده بودیم پس تصمیم گرفتیم از اون لحظه به بعد فقط جرات انتخاب کنیم و کمتر از حقیقت استفاده کنیم
YOU ARE READING
𝐖𝐀𝐑𝐍𝐈𝐍𝐆..2(revenge)
ActionKookv [تکمیل] بعداز درد ها و زخم هایی که تهیونگ از اطرافیانش خورد؛ تصمیم گرفت به امریکا مهاجرت کنه و اینجاست که متوجه میشه که جونگهو برادر جونگکوک و جونگهیون دشمنشونه و تصمیم میگیره و شروع میکنه به همکاری با باندهای بزرگ تا روزی که انتقام عزیزانش...