Jungkook pov :چند هفته ای از برگشتمون میگذره و به خواست تهیونگ ارتباطی نداشتیم حتی خبرنداریم که حالش چطوره
اکثر مواقع گوشیش خاموشه و
فقط مواقعی که خودش پیام میفرسته حالمون رو میپرسه و باز غیب میشهدرحال حاظر مشکل اصلی کیم ویکتور
کسی که از هفته پیش پیشرفت زیادی داشته و کسی نمیدونه از کجا اومده و از کدوم خاندانه
حتی چهره اش رو به کسی نشون نمیده و همیشه نقاب ببر روی صورتش داره
به گفته خودش کاری به باند رلو یا زیرشاخه هاش نداره و اکثر مواقع که خبر درگیری هاش بهمون میرسه
میفهمیم که ما یه هدف مشترک داریم
اونم نابودی جئون جونگهو ؛برادر گمشدمون که حالا بزرگترین مانع برامونه+به چی فکر میکنی
×کیم ویکتور
+بهش درخواست همکاری بدیم؟سرم رو به نشونه مثبت تکون دادم
+نقشه ای داری؟
×بیا سعی کنیم باهاش همکاری کنیم و باند جونگهو رو نابود کنیم و بعدم کیم ویکتور رو زیردست خودمون کنیم و اگرکه مخالفت کرد محوش میکنیمتک خنده ای به نقشمون زدیم
+ وی
×زیر دست ما میشه
+خبری از تهیونگ نشده؟
×میخوام ارتباط برقرار کنم اما نمیشهTaehyung pov:
_بگو کی فرستادت
پسر که حالا با اسلحه تهدید میشد واز ترس میلرزید اما دم نمیزد به چشم های خشن و بی حس تهیونگ نگاه کرد
=من واقعا منظورتون رو نمیفهمم
_مرد وفاداری هستی اما من مثل اون ارباب بی عرضه احمقت نیستم که بی تفاوت از همه چیز بگذرم
با خالی شدن اسلحه روی سر پسر
لحظه ای بعد با لذت به جسم بی جون غرق درخون نگاه میکردمباصدای جیمین به خودم اومدم
÷کیم ؛ امشب همه چیز ارومه میتونیم حرکت کنیم_خوبه
مکثی کرد و ادامه داد
÷میتونم راجع به مسئله ای تنها صحبت کنیمسری تکون دادم و به سمت اتاق کارم حرکت کردم و بعداز ورود جیمین در رو بست
÷تهیونگ هفته دیگه بچه هات بدنیا میان نمیتونی این ریسک رو بپذیری ؛جونگهو توی عمارتش محافظ های زیادی نداره و چند شب پیش بقیه شون رو کشتیم
_نمیتونم از اخرین شانسم برای از بین بردنش بگذرم
÷اما
_نگران نباش جیمین من خوبم و قرارنیست صدمه ای ببینمبا لبخندروی لبش از اتاق خارج شد
روی تخت دراز کشیدم و دستی روی شکمم کشیدم
_لطفا امشب رو اروم بمونید و هوامو داشته باشید تا بتونم دشمن پدراتون و خودم رو نابود کنمبا چنگی که به شکمم زدن لبخندی زدم
_میدونم شماهم تشنه انتقامین ؛صبر کنید بهش میرسیم
.
.
.
.
.
YOU ARE READING
𝐖𝐀𝐑𝐍𝐈𝐍𝐆..2(revenge)
ActionKookv [تکمیل] بعداز درد ها و زخم هایی که تهیونگ از اطرافیانش خورد؛ تصمیم گرفت به امریکا مهاجرت کنه و اینجاست که متوجه میشه که جونگهو برادر جونگکوک و جونگهیون دشمنشونه و تصمیم میگیره و شروع میکنه به همکاری با باندهای بزرگ تا روزی که انتقام عزیزانش...