Sick wolf or ....?

763 144 15
                                    

چند وقته دارم سعی میکنم که به خودم بقبولونم که این خاطرات مال من نیست مال مین جیمینه. اما نمیتونم....
دردی که این خاطرات دارن رو حتی منم حس میکنم چه برسه به صاحب اصلی این خاطرات.....

-پارک یونجون/مین جیمین

~~~~~{••}~~~~~

بکهیون وسط خونه نشسته بود و گریه میکرد جیمین از ظهر که باهم بودن و رفته بود هنوز نیومده بود خونه. اگه یونگی میفهمید.....

مطمئنا بادیگارد ها فهمیدن که بکهیون تنها وارد برج شده و جیمین نیومده.

با هول بلند شد و به دوست پسرش چانیول زنگ زد.

#بله هانی.

@جیمین رفته بیرون تا الآنم نیومده بهم نگفت کجا می‌ره اگه یونگی زنگ بزنه چی بگم؟ اون منو می‌کشه.

چانیول با بهت به صداش که معلوم بود داره گریه می‌کنه گوش میکرد.

#نگران نباش. پلاک رو یادته؟ میتونم از طریق دوربین های پلیس پیداش کنم.

@اره .....

#خب اگه یونگی زنگ زد بگو رفته خرید کنه میشناسیش که وقتی می‌ره خرید همیشه خدا باید به زور برش گردونی خونه این بهترین بهونه اس. من میرم دنبالش بگردم.

@باشه خدافظ.

~~~~~~~~

جیمین

خب دیگه ساعت پنج شده. باید می‌رفت دکتر.

آدرس رو وارد جی پی اس ماشین کرد و راه افتاد.

بعد یه ساعت رسید. انتظار یه مطب یا حداکثر یه کلینیک رو داشت اما بیمارستان خصوصی با این ارتفاع رو هرگز.

مرکز درمانی پزشکی تخصصی کیم.....

چه اسم طولانیییی.....
اما وایسا این انگار تو دنیای خودشم بود؟ یا نبود؟ بیخیال در هر صورت ساختمان غیرقابل توصیفی بود.

اون پیرزن واقعا آدرس یه دکتر خوب رو بهش داده بود.

حالا میفهمید چرا منشی اول میخواست هفته دیگه بهش وقت بده. صد درصد سر دکتری که اینجا کار می‌کنه شلوغه.

مرکز درمانی کیم.

وارد شد اگه اشتباه نکنه اون پیرزن اسم دکتر رو گفته بود؟ یا نگفته بود؟ فقط گفت کیم.
رفت سمت رسپشن

+سلام من به اسم پارک جیمین وقت گرفته بودم.

#اوه درسته همون مورد اورژانسی هزینه ویزیت میشه .... وون.

قیمت هاشون هم به خود بیمارستان میخورد.
فکت تلخ....
حتی هزینه همچین بیمارستانی هم از یک بیمارستان عادی دنیای خودش کمتر بود.

+بفرمایید

#طبقه نهم

+مرسی

به طبقه نهم رفت یه منشی اونجا بود

Disaster LifeWhere stories live. Discover now