Surprise

652 147 76
                                    

من فقط می‌خوام یه چیزی رو حس کنم....
هر چیز کوفتییی
فقط می‌خوام حس کنم زندم.

_ بنظرتون دیالوگ کیه؟(خیلی تابلوعه😂😂)

~~~~~{••}~~~~

-راجبش تحقیق کردی؟ فهمیدی واقعا کیه؟

تهیونگ همون‌طور که داشت کرواتش رو جلوی آینه محکم میکرد از منشی وفادارش ، جیوون پرسید.

& بله ارباب اما یکم دردسر بود.

جیوون هم مثل همیشه همون‌طور که پشت تهیونگ ایستاده بود به تبلت نگاه میکرد پاسخ داد.

- خب؟ نتیجه تحقیقات پر دردسر چیشد؟

& ارباب ایشون یتیم بودن و توی یتیم خونه مون بودن.
اما بعدش به طرز عجیبی اون یتیم خونه تعطیل شد و تمام بچه ها به بقیه مراکز فرستاده شدن.

اما توی این فاصله پارک جیمین غیبش زد.
در عوض فرد دیگه ای به اسم پارک یونجون وجود داره با همون چهره....

- پس هویتش رو عوض کردن....خب؟

& نه دقیقا... این یه اسم پوشش بوده.
بعدش زندگی لاکچری داشته... بهترین مدرسه و دانشگاه...

- منظورت از پوشش...

جیوون پرید وسط حرفش.

& اسم اصلی اون مین جیمین.

- مین؟

& بله.

- همون مین؟

& بله ارباب. ایشون از خاندان مین هستن.

تهیونگ کرواتش رو شل کرد.

- اون مین؟ مین یونگی؟

& اسپانسرش همون مین یونگی بوده ، برادر بزرگش.

- اسکل کردی؟ وایسا امشب مهمونیه.

& درسته ارباب.

- یونگی ام میاد.

& درسته ارباب.

- چجوری بهش بگم من داداشش رو دزدیدم؟

~~~~~{••}~~~~~

{پنج دقیقه بعد}

- جونگکوک؟ جیمین کجاس؟

سر زده وارد اتاق جونگکوک شد.
جونگکوک هم داشت موهاش رو مرتب میکرد و در همون حین گفت.

×رفت.

-چی؟ کجا؟

×مگه قرار نشد بیاد مهمونی؟ رفت آرایشگاه گفت از اونجا میاد.

تهیونگ زانو زد.

-وایییی جونگی بدبخت شدیم.

×چرا؟ راستی من فردا باید برم چین میایی امشب یکم خوش بگذرونیم؟

-کوک؟ بیا یه بارم شده فقط با یه امگا باشیم.

× منظورم جیمین بود دیگه احمق...

Disaster LifeWhere stories live. Discover now