part .4.

469 59 39
                                    

تنها چیزی که حس کردم می‌تونه تو این تایم کمکم کنه کار کردن بود ...اینکه خودم غرق یه سری کاغذ و دفتر و پرونده کنم تا کمی ذهنم درگیر شه
اره درسته کاری که توش عالی بودم همین بود چک کردن یه سری ایمیل مسخره از طرف یه عده آدم نادون
اما ......
ذهنم تصمیمی برای تمرکز روی کار نداشت
نگاه لعنت شده اون امگا تمام تمرکزم رو گرفته بود
زیر لب لعنتی به خودم فرستادم و برگه های پر از خط و خطوط دستم رو روی میز پرت کردم
دستی به شقیقه هایی که برای دردی کشنده خودشون رو آماده کرده بودند،کشیدم ...

حتی انگار گرگم از دیدن ناگهانی اون پسر شوکه شده بود و گوشه ایی بدون حرف نشسته بود...

تصمیمم برای اون امگا از همین حالا هم مشخص بود ...

من اهل هیچ رابطه ایی نبودم و تا جایی که به یاد میارم علاقه ایی به داستان های جفت های مقدر شده دبستانم نداشتم ؛
برای همین بین هم سن و سال هام زودتر وارد بازار کار و بیزنس شدم و از همه اون احمق هایی که وقتشون رو به جای کار و رسیدن به هدف ، برای سکس و رابطه های کوتاه تلف میکردند جلو زدم

بازنده هایی که حتی اگه به جایی هم میرسیدن هر روز خبر گندکاری های بزرگشون تو بار های بزرگ با فاحشه ها از زیر دست خودم رد میشد.

پوزخندی ناخودآگاه روی لبم شکل گرفت
فقط چند روز از رسوایی بزرگ پسر وزیر کشور با دختر و پسرهایی که به فاکشون داده بود میگذشت .

خبری که توسط خبرگذاری من پوشش داده شد و عملا محبوبیت وزیر کشور رو به گا داد...
پوزخندم عمیق تر شد...

آره دقیقا این همون چیزیه که به خاطرش از این روابط مزخرف و چند شبه و لذت های کوتاه مدت گذشتم ... داشتن این حس و حال و دیدن آدمایی که بهم التماس میکردند که گند کاریاشونو پخش نکنم بزرگترین لذتیه که به خودم هدیه دادم اونم با تمرکز کردن روی هدفم ...

اما...هیچ وقت هم به داشتن جفت فکر نکرده بودم...
داشتن جفت یعنی یه درگیری ذهنی ...
درسته
جئون جونگکوک کارش رو به همه چیز ترجیح میده ولی فاااک ؛

من یه آلفای لعنتی ام با رات های وحشتناک و لعنتی تر
تنها زمانی که میتونم به خودم اجازه بدم کسی رو لمس کنم فقط همین تایمه...

و در دفاع از خودم باید بگم که :
نه در هر رات ...

به هر حال این همه آلفای هورنی قرار نیست همیشه یه سوراخ برای به فاک دادن داشته باشند و خداروشکر علم اون قدر پیشرفت کرده که قرص های کاهنده جلوی افزایش وحشتناک جمعیت گرفته بشه...

جمعیتی که احتمالا تعداد زیادیشون هیچ وقت متوجه نمی‌شدند که کدوم دو نفر ابلحی همدیگرو به فاک دادن و باعث به وجود اومدن یه همچین بدبختی بزرگی شدن....

برای همین من همیشه از دو نفر ممنون و سپاس گذارم و تا ابد هم خواهم بود

کسی که برای اولین بار حمام رو اختراع کرد که تا ابد بشریت رو مدیون خودش کرد
و کسی که برای اولین بار فهمید میشه به جز به فاک دادن و به فاک رفتن ، درد های لعنتی اون دوران رو سرکوب کرد...

Eyes tell the truth🖇️Where stories live. Discover now