Part 17🔞

229 28 5
                                    

جیم اخمی کرد و لحنش جدی شد
_دلیل تو برای نگاه داشتنش چیه؟
لیوانش رو پایین آورد و با جدیت بهش نگاه کرد
ته غرغر کرد
-یااا پارک جیمین یه جوری نباش انگار ک من عاشق پیشه اونم هرشب زیرشم!
نگاهشو به اون داد
-دقیقا همون روزی ک هیو اومد بیمارستان وکیل بابام با این اومد گف پدرتون تو وصیت نامش یه گارد مخصوص براتون گذاشته این از آب دراومد...
لبشو گاز گرف نمیدونست نقشه باباشو باید میگف یا نه...مطمئنا جیم خیلی عصبانی میشد
جیم غرید
_البته که پدرت قاتل مادرم رو به عنوان گادرت استخدام میکنه...چرا باید اونو انتخاب نکنه...
وقتی نگاه متعجب تهیونگ رو دید نفسش رو بیرون داد
_اون قبلا دوست صمیمی من بود...روش توی همه چیز حساب میکردم...اما یه شب یکی بهمون ناشناس حمله کرد صدای فریاد مادرم میومد...رفتم و با اون شخص درگیر شدم اسلحه رو زیر چونه اش گذاشتم...وقتی نقابش رو برداشتم فهمیدم کیه...من نتونستم بکشمش اما اون تونست مادرم رو بکشه و بهم ضربه بزنه...
ته نفس گرفت و با غصه گف
-اوه جیم...
دستای اونو گرفت و اروم یکی و بالا اورد و رو لبش گذاشت و بوسید
-اون روز تو بیمارستان وقتی گفتی به کمرت زخم زده به خودم قول دادم یه جا دهنشو صاف کنم...ولی نگران نباش بی صدا میکشمش🥺

جیم چونه اش رو توی دستش گرفت لبخند کم جونی زد و سعی کرد یادش نیوفته
_شنود کار میذاری؟ شیطون شدی! اون لنگ...هی وایسا ببینم...
دور وبرش رو نگاه کرد و هیونجین و فلیکس رو ندید
_داداشت داداشم رو برده تا به فاکش بده به نظرت باید چی کار کنم که تلافی خوبی باشه؟
ته با لبخندی گفت
-نه بابا شنود چیه اسکل میگف بشنوی چی میگم ک بعدا نظر بدی
قیافه شیطونی گرفت
-من تورو بفاک بدم؟ کون من مظلوم واقع شده یه بارم تو برو زیر

جیم دستش رو دور کمرش انداخت و به خودش چسبوندش
_انتقام درست اینه که داداش رو به فاک بدم
با حرف اون خندید
_اوه بیبی تو که بدت نمیاد و سوراخت همیشه برای من بازه
ته با غرور گف
-معلومه ک بدم نمیاد چرا باید بیاد وقتی یکی پرستشم میکنه؟
لبخندی زد
-نامجون یه خاطره بامزه تعریف کرد تو میدونستی؟ به هرحال زودباش منو ببر یکی از اتاقای تمیز بالا
جیم بی حوصله گفت
_ اینجوری هیجان نداره
پاش رو بین پای اون برد و به دیکش کشید نگاهی به جمع شلوغ انداخت و به کارش ادامخ داد
ته نالید
-چ..عاححح..آی عوضی...نباید یه نازم برات میومدم...اوووم...کل اون جلسه...عاح ..حواست به جئون..بود

جیم دو طرف پهلو هاش رو گرفت و به پای خودش فشارش داد
_نباید نگران میبودم اون قاتل عوضی چرا کنار فرشته منه؟
ته با بیچارگی نالید
-خب دیک من چ گناهی عاححح داره؟ لطفا جیم..‌اذیتم نکن
دستاشو رو شونه اون گذاشت و لباشو رو لبای اون کوبوند و بوسیدش و اروم ناله میکرد

جیم به موهاش چنگ زد و عمیق تر بوسیدش فضای مهمونی نیمه تاریک بود و جیمین هم از این شرایط استفاده میکرد ولی میخواست که تهیونگ جلوی بقیه ببوستش
دستش رو توی شلوار پسر برد و دیکش رو لمس کرد
_ادامه بده بیبی عالیه به همه نشون بده برای همیم

𝕷𝖚𝖉𝖚𝖘Where stories live. Discover now