با شنیدن جمله ای که تهیونگ گفت و بعد قطع شدن تماس جونگکوک و جیمین به هم نگاه کردن و بعد سه صدا همزمان با هم بلند شد:"چی؟"جیمین با شنیدن این حرف آب یخی روی مغزش خالی کرد و الان مغزش با سرعت ۸۵۰ اسب بخار در حال کار کردن بود!
جیمین:"مگه میشه؟ من اونو فقط نیم ساعت تنها گذاشتم و اون دوست پسر پیدا کرده؟ باور نمی کنم!"
وجدان:"منم همینطور!"
جیمین:"اصلا همچین چیزی امکان پذیره؟ لعنت بهش همیشه میدونستم این بشر روابط اجتماعی قوی ای داره ولی نه به این شدت! باور نمی کنم!"
وجدان:"منم همینطور!"
جیمین:"اولا تو این نیم ساعت نمیشه رفت کلاب، دوما اگرم رفته باشه مگه نباید یه مدت زمان بخواد تا بتونه مخ بزنه، سوما مخم بزنه تو این نیم ساعت چه شکلی اعتماد کرده که داره با یارو میره فرانسه! باور نمی کنم!"
وجدان:"منم همینطور!"
جیمین که دیگه اعصابش خورد شده بود دادی زد که علاوه بر وجدانش جونگکوک هم ترسیده به در ماشین چسبید:"کوفت و منم همینطور! نمیخوای یه احتمالاتی به این ذهن کوفتیم بدی؟"
با شنیدن صاف شدن گلویی جیمین با چشمای خشمگینی به مستر جئون زل زد؛ الان دقیقا زمانی بود که مجری مستند حیات وحش با اون صدای مسخره ی رومخش اعلام میکرد :"گربه ی کوهی نر تنها منتظر فرصتی است تا به شکار خود حمله کند!" و مطمئنا جونگکوک این رو بهتر از هر کسی میدونست ولی متاسفانه یک نفر باید قربانی می شد!
جونگکوک:"فکر....اوممم...فکر کنم مقصر منم!"
جیمین با چشمای گشاد شده و قیافه ی ناباور به مستر جئون مضطربش نگاه کرد:"و چرا دقیقا این فکر رو می کنید؟"
جونگکوک آب دهنش رو قورت داد و سعی کرد کمی به لبهاش حالت خنده بده که از نظر جیمین شبیه بی دندون در کارتون چگونه اژدهای خود را تربیت کنید شده بود:"منسوکجینروفر ستادمسراغدوستتتاسرشروگرمکنهنمیدونستممخشرومیزنه!"
جیمین با سریع و اروم حرف زدن مستر جئون اوهی گفت و با انگشت کوچیکش سعی کرد ضایعات تخیلی توی گوشش رو در بیاره!
جونگکوک با دیدن ری اکشن جیمین متعجب شده پرسید:"مگه فهمیدی چی گفتم؟"
جیمین:"نپ! فکر کردم خودم سرعت حرف زدنتون رو گذاشتم روی 2× چون خیلی طولش می دید!"
جونگکوک دستی توی موهاش کشید و دوباره به جیمین زل زد:"گفتم من سوکجین رو فرستادم سراغ دوستت تا سرش رو گرم کنه، نمیدونستم مخش رو میزنه!"
جیمین دستش رو که آغاز کننده ی تمام مشکلات زندگیش بود رو از زیر دست مستر جئون کشید -وجدانش در حالی که ادای جیمین رو در می اورد که داره با دست راستش دیکش رو بالا و پایین میکرد و اون یکی رو جایی نزدیک سوراخش برده بود - گفت:"چه طور اون موقع که بهت حال میده اسمش تغییر می کنه به آغاز کننده ی لذت ها؟"
YOU ARE READING
🅼🆁. 🅹🅴🅾🅽? ✓❆
FanfictionI DON'T KNOW WHAT TO SAY....PT.2 نام و نام خانوادگی📝: مستر جئون؟ (?MR.JEON)🥰 گل سر سبد🌼: کوکمین🐣🐰 با حضور ویژه📸: ته جین🐯🐷 توضیحات تکمیلی📌: داستان از اونجایی که شروع میشه که جیمینِ بدشانس قصه برای مصاحبه با مستر جئونی که نمیدونه کیه یا حتی چ...