جیمین با حرص به اون چرخ دستی انسانی که شباهت زیادی به سولمیتش داشت نگاهی کرد تا بتونه ببینه اون پسر واقعا با اون همه وسیله ی دستش اصلا جایی برای نفس کشیدن خودش گذاشته یا نه؟
چون تقریبا دو تا دستش، گردنش و الان که دوباره داشت یه ساک جدید به قبلیا اضافه می کرد و باید پولش رو پرداخت می کرد، حتی دندوناش هم درگیر این کار شده بودن!
جیمین بی توجه به صندوقدار جوونی که انگار دلش نمیومد اون بلک کارت رو به تهیونگ برگردونه چشمی چرخوند و باز هم بی صدا از اون مغازه بیرون اومد؛ چون مستر جئون فکر می کرد کیه که میتونه جیمین رو با کارت بانکیش گول بزنه؟
وجدانش در حالی که داشت لباس جدید پرو می کرد توی ایینه برای خودش بوسی فرستاد و با گرد کردن بیشتر باسنش خودش رو به سمت ایینه ی جلوش بیشتر خم کرد؛ لعنت...باسنش زیادی خوب بود:"باور کن اون اینجا همه کاره است و برای بار دوم باور کن پارک جیمین...اونی که با دیدن اون تیکه پلاستیکی مشکی رنگ چشماش برق زد من نبودم تو بودی!"
جیمین بازم دهنش رو باز نکرد و زحمت جواب دادن رو به چشماش واگذار کرد.
وجدانش با امتحان کردن تیشرت جدیدی که انگار جیمین سه بوتیک قبلی دست تهیونگ دیده بود، دوباره به حرف اومد:" البته میدونم طبیعیه...انگار چند تا ادم هستن که بتونن از نزدیک یه بلک کارت ببینن و اگه هم دیدنش بتونن لمسش کنن و حتی اگه لمسشم کردن بهشون این اجازه داده بشه که بتونن باهاش به خرید برن؟ لعنتی الان که دارم بهش فکر می کنم ما می تونیم باهاش یه خونه بخریم بدون اینکه زحمتی داشته باشه...
فاک...این غیرقابل باوره مخصوصا برای تویی که عملا توی خواباتم وقتی یه چیز گرون می خری یا بهت هدیه میدن، عذاب وجدان میزان پولی که خرج کردی رو می گیری و بعدشم با وجود خواب بودن در این رابطه حسرت می خوری، خیلی خیلی غیرقابل باور ترتره!"
جیمین با گزیدن لبش خودش رو به سکوت دعوت کرد ولی انگار وجدانش نمیذاشت در ارامش به سکوتش ادامه بده:" ببین جیمین...تنها کسی که نباید جلوش خجالت بکشی و بدنت دون دون بشه موقع فکر کردن به این همه پول منم!
چون من لعنتی دقیقا زیرنظرت دارم و حتی الانم ذهنتو می خونم! پس راحت باش و به جای اینکه مدام پوست هردومون رو شبیه پوست مرغ کنی داد بزن و بگو که حتی الانم که فقط تهیونگ داره از اون کارت بانکی استفاده می کنه، تو حالت بده و عذاب وجدان استفاده از پول یکی دیگه داره نابودت می کنه چون به خاطر همینم بود که با وجود احتمال مرگ بر اثر بی خانمانی و گشنگی هیچوقت حاضر نشدی از خانوادت پولی دریافت کنی!"
جیمین با بالا رفتن درجه ی حس بدش، فاکی به بزرگی یه هواپیمای عمودی به وجدانش نشون داد:"محض اطلاعت اون کسی که کارت بانکی رو نشده از دست مستر جئون قاپیدش تهیونگ بود نه من و اصلا همینطور که خودت گفتی فکرکردی تو این 26 سالی که گذروندم چند بار از نزدیک یه بلک کارت دیدم که دومین بارم باشه؟
YOU ARE READING
🅼🆁. 🅹🅴🅾🅽? ✓❆
FanfictionI DON'T KNOW WHAT TO SAY....PT.2 نام و نام خانوادگی📝: مستر جئون؟ (?MR.JEON)🥰 گل سر سبد🌼: کوکمین🐣🐰 با حضور ویژه📸: ته جین🐯🐷 توضیحات تکمیلی📌: داستان از اونجایی که شروع میشه که جیمینِ بدشانس قصه برای مصاحبه با مستر جئونی که نمیدونه کیه یا حتی چ...