با وارد شدن پلیس جوانی که هنوز با احتیاط اطراف جونگکوک رفتار می کرد، جونگکوک از میله ها فاصله گرفت تا در باز بشه:"پارک جیمین، تو آزادی! بدهیت توسط اقای جئون پرداخت شد!"
جیمین با خوشحالی قدمی جلو گذاشت اما قبل از این که بتونه بیرون بیاد اون چهارنفر جلوی جیمین ایستادند.
جونگکوک متوجه بالا پایین شدن گلوی پلیس جوان که منشاش همون دردسرهای جدید زندگی جئون جونگکوک بودند شد. مگه اونا کی بودن؟
جیمین با دیدن حمایت چهارتا پسرِ خیلی خوبی که زندانی شدنشون برای جیمین نشون دهنده ی بی وفا بودن دنیا بود، لبخندی زد. الان اونم کسی رو اطراف خودش داشت که ازش حمایت کنه نه مثل آدمایی که معلوم نیست نقششون توی داستانی که جیمین نقش اولشه چیه جز اینکه جیمین رو حرص بدن!
وجدانش با شنیدن این حرف قهقهه ای زد:"آقای پارک جیمینی که نقش اول داستانی باید بهت بفهمونم که برای ادامه دار شدن داستان باید اونقدر رنج بکشی که مثل یانگوم که برای بار 127 ام ریواچش کردی یه روز خوش تو زندگیت نداشته باشی؟
وگرنه اگه از اول داستان خوشبخت باشی اصلا قرار نیست داستانی وجود داشته باشد...
-صداش رو کلفت تر کرد-"پارک جیمین میری برای مصاحبه با آقای جئون؟"
"نه رئیس نمیرم!" !The end "جیمین چشماشو چرخوند و صدایی زیر لب دراورد:"گورتو گم کن همونجایی که تا الان بودی بمون و دیگه پیدات نشه. من به خاطر توی لعنتی مجبور شدم جیک جیک کنم. می فهمی؟"
وجدانش که با چشمای تیزبینش هنوز جدال بین مستر جئون و اون گنگسترا رو می دید بلند بلند سعی کرد حق رو به خودش بده:"اولا اینکه تو از اول شبیه جوجه بودی و با تصمیم مزخرف خودت و برای لجبازی با منی که بنفش رو پیشنهاد می دادم اون پشمکای بالای سرت رو زرد کردی و بیشتر شبیه جوجه شدی...بنابراین مقصر خودتی و اون شبی که پدر و مادرت باعث به وجود اومدنت شدن!
دوما اون صدای جوجه دراوردن تو بود که تونست دل این گروه مافیایی کوچک و خطرناک رو آب کنه و از اون احمقی که شغل پلیس بودن رو به یدک می کشه بخوان تو رو پیششون ببرن تا الان به قول فکرای مسخرت به مستر جئون نشون بدی برای خودت کس و کاری داری!
سوما...اوممم....فکر کنم با این ری اکشنای مستر جئونت باز فهمیدی که برعکس تنهایی فکر کردن و اورثینک کردنت هنوزم بهت علاقمنده...یعنی کام آن...از اولم ازت خوشش میومد و این علاقه کم نشده."

ESTÁS LEYENDO
🅼🆁. 🅹🅴🅾🅽? ✓❆
FanficI DON'T KNOW WHAT TO SAY....PT.2 نام و نام خانوادگی📝: مستر جئون؟ (?MR.JEON)🥰 گل سر سبد🌼: کوکمین🐣🐰 با حضور ویژه📸: ته جین🐯🐷 توضیحات تکمیلی📌: داستان از اونجایی که شروع میشه که جیمینِ بدشانس قصه برای مصاحبه با مستر جئونی که نمیدونه کیه یا حتی چ...