پیک پشت پیک
گروهی از بچه ها هم اونارو تشویق میکردنحالت تهو شدیدی گرفته بود ولی نمیخواست ببازه
پیک بعدی رو برداشتبا نیشخند بهش زل زده بود ، هیچ تغییری نکرده بود و حتی میتونست بیشتر هم بخوره
میتونست از چشمای لیدیا بفهمه سرگیجه داره و اگر یکم دیگه ادامه بده همینجا بالا میاره
ولی لیدیا داشت مقاومت میکرد، بعد از این پیک باید تمومش میکردنبرای لحظه ای چشماشو بست و لباشو محکم به هم فشار داد تا ازحالت تهوش کم کنه
ولی هیچ اثری نداشت ، دیگه نمیتونست ادامه بده_داری میبازی کله هویجی
چشماشو باز کرد و اخمی کرد
+کور خوندی استیلینسکی، من امشب قرار نیست از حال برم
پیک رو بالا اورد و یه نفس سر کشیداستایلز کجخندی زد و پیکشو سر کشید
لیدیا خوش حال از اینکه هنوز خوبه با دوستاش خوش حالی میکرد
ولی استایلز کانلا حواسش بهش بود و متوجه دودو زدن چشمای لیدیا و دستش که محکم شکمشو فشار میداد شدبلند شد و بازوی لیدیا رو گرفت همراه خودش کشوند
توی یکی از اتاق ها رفت و توی دستشویی بردش
و لیدیا بدون اینکه حتی صبر کنه سمت دستشویی رفت و تمام محتویات معدشو بالا اوردبالای سرش ایستاد و موهاشو از دورش جمع کرد و پشت سرش گرفت
یه دستشو روی کمرش کشید
_همیشه باخت بد نیست کله هویجی، فکر کردی میتونی با کسی که توی بار کار میکنه و قوی ترین هارو خورده مسابقه بدی؟چندتا سرفه کرد و تف کرد
خودش کنار کشید،با کمک استایلز بلند شد دهنشو شست
به سختی خودشو نگه داشته بود و حالا که معدش خالی بود حسابی گرسنه بودبا کمک استایلز توی اتاق برگشت و روی تخت ولو شد
چشماشو بست تا سرگیجش کمتر بشهاستایلز اما ایستاده بود و به کله هویجی دوست داشتنیش نگاه میکرد
+چجوری...چجوری فهم...یدی؟
روی تخت رفت و به پهلو رو به لیدیا خابید
لباشو نزدیک گوشش برد
_گفتم که من توی بار ادمای مست زیادی دیدم کله هویجیبا برخورد نفس گرمش به گوش و گردنش موهای بدنش سیخ شد و بدنش لرزید
چشماشو به زور باز کرد و از اون فاصله کم به استایلز خیره موند
فاصله بین صورتاشون کم بود و نفسای گرمش به صورتش میخورد
دیگ نتونست طاقت بیاره دستشو پشت گردن پسر برد و فاصله کمی که بینشون بود رو از بین برد و لباشونو به هم رسوندن
لباشون روی هم حرکت میکرد و از طعم شیرین لبای هم لذت میبردن
با دست ازادش رون خوش فرم و بزرگش رو توی دستش فشرد
لیدیا آهی بین بوسه از سر لذت کشیدبعد از تموم شدن نفسش اروم عقب رفت واول به لبای خیس و پوف کرده پسر بعد به چشماش نگاه کرد
میخواست امشب بیشتر از یه بوسه باشه با تمام وجودش میخواست
+بریم خونه تو