24

25 6 12
                                    

از الیزا و کاترین خداحافظی کرد
بیرون مدرسه دنبال استایلز گشت و اونو کنار موتورش پیدا کرد
لبخند زنان پیش پسر رفت
+میبینم موتورتو پس گرفتی، چقدر سریع!!

استایلز هم متقابلا لبخندی زد و دستی رو موتورش کشید
_این پسر منه

ابرو هاشو بالا انداخت و سر کج کرد
+واو، چه گل پسری، میشه سوار پسرتون بشم؟

استایلز به شوخی لیدیا چشم چرخوند و کلاه کاسکت رو طرفش گرفت

بعد از رسیدن به جنگل مشغول درس خوندن بودن که موبایل استایلز زنگ خورد
نگاهی به شماره ناشناس کرد و هرجی فکر شماره براش اشنا نبود
تماس رو جواب داد
_بله؟

+سلام قربان
صداش شبیه صدای یکی از بادیگاردای جان بود
اخه اون چیکار میتونه با من داشته باشه؟
_چیه؟جان میتونست خودش هم باهام تماس بگیره

مرد آهی کشید
+قربان متاسفم که اینو میگم ولی پدربزرگتون بیمارستانه و به من گفتن بهتون خبر بدم

با شنیدن این حرف برای لحظه ای احساس کرد قلبش از حرکت ایستاد
با لکنت پرسید:چ...چی...چه اتفاقی...افتاده؟

+بهتره خودتون اینجا حضور داشته باشین قربان

لیدیا از اون طرف با شنیدن حرف ها و پریشونی استایلز با نگرانی بهش نگاه میکرد و منتظر بود

استایلز سریع جواب داد: خودمو میرسونم

استایلز به محض قطع کردن تماس از جاش بلند شد: باید بریم زودباش

لیدیا با چهره نگران به استایلز نگاه کرد و سریع مشغول جمع کردن وسایلش شد
با قدم تند سمت موتورش میرفت و لیدیا مجبور میشد دنبالش بودوعه
+استایلز جان چی شده؟

کلاه کاسکتو سمت لیدیا گرفت: خودمم نمیدونم

سوار موتور شدن و استایلز با سریع تریت سرعتی که میتونست میروند و اصلا اهمیتی نمیداد اگر بازم موتورشو ازش بگیرن یا جریمه بشه
فقط میخواست هرچه سریع تر به بیمارستان برسه
اگر حال جان توب نباشه و این اخرین باری باشه که میتونه ببینتش چی؟
اون تنها عضو خانوادشه و اکر از دستش بده چی؟
سرشو تکون داد تا افکار مزخرف سرش ازش دور بشن
قلبش اونقدر تند میزد که احساس مبکرد الانه از جاش در بیاد
استرس و ترس کل وجودشو گرفته بود

به محض رسیدن به بیمارستان از موتور پیاده شدن و منتظر لیدیا نموند و داخل بیمارستان دوید
با دیدن بادیگارد جان توی سالن سمتش دوید
_جان نجاست؟چی شده؟
استایلز داد میزد و براش مهم نبود اونجا بیمارستانه

یکی دوتا پرستار بهش اخطار دادن ولی اهمیتی نداد
یقه بادیگارد رو گرفت :با توام احمق، ده جون بکن

یه مرد بهشون نزدیک شد که بهش میخورد دکتر باشه
+اقا لطفا ساکت باشین، شما از اقوام جاناتان استیلینسکی هستین؟

You've reached the end of published parts.

⏰ Last updated: May 19 ⏰

Add this story to your Library to get notified about new parts!

AGAPE[stydia]Where stories live. Discover now