کیم اسپینک نسبتا ارومی به باسن پسر زد،تصمیم داشت که اروم پیش بره اون از این اخلاق ها نداشت که با پارتنر سکسش اروم باشه و تا حالا هیچوقت طعم سکس اروم نچشیده بود ولی خب امتحانش زرر نداره،داره؟
نگاهی به پسری که داشت روی تخت زیرش وول میخورد کرد و با پوزخندی که از دیدن بدن نیازمند پسر روی لبهاش جا خوش کرده بود،نگاه خیرشو از بالا تا پایین بدن پسر چرخاند.
با رد کردن دستش به زیر شکم پسر کف دستشو روی پهلوی پسر گذاشت و وقتی مطمعن شد میتونه خوبه پسر رو بچرخونه،با یه حرکت پسر نیازمند رو به کمر روی تخت برگردوند.
پسر اصلا توی حالی نبود که به اطرافش توجه کنه فقط بدون توجه با چشمای بسته نالههای ریزی میکرد و خودشو تکون میداد تا شاید بتونه به لذت برسه بدون هیچ دخالت دستی فقط چون کیم بهش اجازهی بازی با خودشو نداده بود!.
تهیونگ با دیدن صورت نیاز مند پسر و شنیدن نالههای گوش نواز پسر سعی میکرد کنترلشو از دست نده پس بی توجه به نالههای پسر روبهروی پاهای جونگکوک ایستاد و با بلند کردن پاهای پسر و از هم باز کردنشون نگاهی به سوراخ نیازمند و نبض دار پسر کرد؛
نگاهشو بالاتر آورد و با دیدن دیک سخت شدهی جونگگوک فهمید که اون پسر پیش از حد هورنی شده.با زدن اسپینک نسبتا محکمی به رون پای پسر سمت لوبریکانتی که یه گوشه از تخت انداخته شده بود رفت و با برداشتنش حجم کمی از لوب رو روی انگشت شصتش خالی کرد و سپس انگشت شستشو به انگشت وسط و انگشت اشاراش مالید اینقدر این کار رو ادامه و تکرار کرد تا وقتی که حس کرد انگشتاش کاملا لزجن و قرار نیست پسر دردی رو تحمل کنه.
با کشیدن خودش روی بدن پسر و سرشو روی صورت پسر خم کرد و با گذاشتن دست سمت راستش که بدون هیچ لوبریکانتی بود،بر روی گردن پسر لباشو روی لبای جونگگوک گذاشت و با اولین مک ارومی که از لبای پسر گرفت انگشت اشاراش رو به همراه انگشت وسطش رو ربه روی حفرهی نبض دار پسر تنظیم کرد و با مک دومی که از لبای پسر گرفت هردو انگشت هاشو هم زمان وارد پسر کرد.
با ندیدن هیچ جوری واکنشی از طرف پسر کوچیکتر به ابن فکر کرد که حتما به خاطر کاری که چند دقیقه پیش با زبونش برای پسر کرده بود هستش..
دوتا از انگشت هاشو اروم تکون میداد و به همراه هر ضربهای که با انگشتاش به سوراخ جونگکوک میزد مک هایی عمیقتری به همراه ضربه ها از لبهای پسر میگرفت..
با وارد کردن زبونش توی دهن رقاصش انگشت سومی که کاملا خشک بود رو وارد پسر کرد..همینکه از لبهای پسر جدا شد نالههای پسر که تا چند ثانیه پیش توی دهن مرد خفه میشدن الان دارن بی شرمانه با هر ضربه بلند و بلندتر میشن..
با بلند شدن از روی پسر روبه روی پسر روی تخت نشست و بالا تنهی لختش شروع به سرعت دادن به ضربههاش به داخل سوراخ پسر کرد..
YOU ARE READING
پارافیلا(ویکوک
Non-Fictionپسری که خوشحالانه در حال رقص و دلبری روی کاپوت ماشینی.. که صاحبش کیم تهیونگه... +میخوای...چیکار کنی؟ _میخوام تورو مال خودم بکنم تا دیگه چشم هیچکدوم از هرزه های بیرون روت نیوفته. +الان اینجا چه کارم؟ _تو قراره برام برقصی و من از بدنت لذت ببرم _اینکا...