ساعت حوالیِ ده شب بود همه مشغول خوشگذرونی،معامله،و پیدا کردن کسی که شبو باهاش بگذرونن،بودن.
به سمت میز خودش رفت و با دیدن لیوان وودکاش که قبلا اونو سفارش داده بود،با یک نفس اونو سر کشید و سپس با عصبانیت دستاشو روی شقیقه هاش گذاشت.با یادآوری یهویی، اینکه اون پسری که دقایقی پیش داشت باهاش کلکل میکرد همون پسرهی هست که توی خیابون روی کاپوت ماشینش دلبری میکرد.
نیشخندی زد.حالا که به چند دقیقه پیش بیشتر دقت میکرد، اون پسر از نزدیک حتی زیباتر بود! اون پسر باعث شد اول فکر کنه که یه پسر مگه میتونه اینقدر زیبا باشه؟
پوستش،پوست گندمی و براق بود تصور اینکه اون بدن گندمی زیرش ناله کن..-
با شکل گرفتن این تصاویر توی ذهنش فاکی زیر لب گفت و افکارشو پس زد.
خب اون گی نبود و تا حالا با یه مرد نخوابیده بود،ولی اون پسر پوست گندمی بدجور چشمشو گرفته بود!با آمدن لیچو کنارش از افکاری که کم کم داشتن خجالت رو میذاشتن کنار خارج شد،و با نگاه کردن به مرد روبه روش نگاهشو و به سمت پسری که الان کت مشکی تنش بود و میخواست بالای صحنه بره برگردوند و همونطور که به پسر نگاه میکرد گفت:
-لیچو،به کسی که در نگاه اول جذب جنسی میشه چی میگن؟
پیدی سوالی نگاهشو به به برادرزادش داد و گفت:
-چرا میپرسی؟
مرد مومشکی بدون برداشتن نگاهش از پسری که به همسن تازگی رقصشرو شروع کرده بود،جواب داد:
-همینجوری فقط کنجکاو شدم
لیچو با دنبال کردن رد نگاه مرد مومشکی و رسیدن به پسر رقاص کت مشکی پوش،با فهمیدن اینکه قضیه چیه لبخندی زد و با گذاشتن دستش دور گردن برادرزادش گفت:
-به بچه ها میگم واست جورش کنن.
مرد مومشکی با شنیدن این حرف عموش نگاهشو بلخره از پسر گرفت و با کمی تعجب گفت:
-چی؟!
-مگه اون پسر خوشگلهی رقاص رو نمیخوای؟واسهی یه شب واست جورش میکنم برو حالشو ببر.
مرد مومشکی با لحنی که رگ های کمی از عصبانیت توش واضح بود گفت:
-لیچو چی داری میگی؟مگه من حرفی زدم؟فقط از رقصش خوشم آمده واسه همین داشتم نگاه میکردم و فقط خواستم بدونم اون حس اسمی داره یانه!
فقط چون عموش بود مراعات کرد و فکشو نیورد پایین..وگرنه اون از آدمایی که واسه خودشون داستان میبافتن و خودشونو توی زندگیش دخالت میدادن به شدت متنفر بود.!
لیچو ریلکس لبخندی زد و شونه بالا انداخت:
-پارفیلا
-چی؟
YOU ARE READING
پارافیلا(ویکوک
Non-Fictionپسری که خوشحالانه در حال رقص و دلبری روی کاپوت ماشینی.. که صاحبش کیم تهیونگه... +میخوای...چیکار کنی؟ _میخوام تورو مال خودم بکنم تا دیگه چشم هیچکدوم از هرزه های بیرون روت نیوفته. +الان اینجا چه کارم؟ _تو قراره برام برقصی و من از بدنت لذت ببرم _اینکا...