strawberry alpha

610 111 12
                                    

همه به سرعت تبدیل شدن و ایستادن و منتظر مربی شدن.

-حالا ازتون میخوام رایحه هاتون رو کامل آزاد کنین

برای همه ی گرگینه ها چیز عجیبی بود ولی وقتی بوی کارامل و قهوه توی اون فضا پیچید بقیه هم به تبعیت از کاپل جدید کلاس رایحه هاشون رو ازاد کردن.

باعث تعجب بود که بوهای زیادی توی هوا نپیچید و مربی ادامه توضیح رو از سر گرفت.

-وقتی به حالت گرگ هستین فرومون هاتون خود به خود کنترل میشه.. خب، اون گرگ طوسی با رگه های مشکی کیه؟ بیاد اینجا.

یئوسانگ با ابهتی که کم ازش دیده میشد به طرف مربی راه افتاد.

-آروم توی ذهنت جمله بندی کن و سعی کن اون جمله رو به گرگ قهوه ای با خال های مشکی بگی.

"خیلی استرس دارم فکر نکنم جواب بده"

گرگ قهوه ای تند تند پارس کرد و به یئوسانگ فهموند که تونسته حرفش رو بشنوه.

"کارت خوب بود بتا"

گرگ قهوه ای به یئوسانگ گفت و بقیه با نگاه گیج بهشون نگاه میکردن که تند تند دم هاشون رو تکون میدادن.

-میتونیم بگیم خوبی لینک کردن اینه که فقط خود دو نفر میتونن صدای هم رو بشنون. سریع یه پارتنر انتخاب کنین و شروع کنین به تمرین.

فلیکس گیج دور خودش تابید تا بتونه چان و پیدا کنه ولی یه گرگ طلایی رو به روش قرار گرفت.

" خب امتحان میکنیم... ۱،۲،۳ صدامو داری؟ الو؟ در دسترسی؟"

فلیکس اروم خنده ای کرد. نمیدونست گرگ رو به روش کیه ولی قطعا خیلی بامزه بود.

"اره میشنوم.. گرگت خیلی خوشگله..."

"ممنون لی فلیکس"

فلکیس با تعجب به گرگ رو به روش نگاه کرد و تا دید اون پا به فرار گذاشت فوری دنبال دوید.

بعد از سه دور دنبال هم دویدن گرگ طلایی خسته شد و اجازه داد امگا روش حجوم بیاره.

فلکیس گاز آرومی از گردنش گرفت.

"چرا فرار کردی؟"

"تو چرا دنبالم اومدی؟"

"خیلی بامزه ای.. فکر کنم بتا باشی"

"من؟ نه من آلفا ام"

فلیکس از روی گرگ طلایی بلند شد و به بدن پر حجمش نگاه کرد. اون قطعا یه آلفا بود.

"و اسمت؟"

"چانگبین... سئو چانگبین"

زنگ خونه خورد و گرگ ها سریع تبدیل شدن. نگاه فلیکس خیره به بدن عضله ای چانگبین موند و با دهن باز دستشو به سمت بازوش برد.

چانگبین با حس دستای امگا مور مورش شد و مچش رو بین دستاش اسیر کرد.

فلیکس دهن باز شدش رو بست و خودش رو جمع و جور کرد.

It's Not A FairytaleWhere stories live. Discover now