همون لحظه که جیسو و جنی با ترس خانواده هاشون رو به رو شده بودن لیسا هم با پیامی که از طرف خواهرش براش اومده بود چشماش خیس شد و با بغضی که بخاطر پیامی که براش ارسال شده بود؛ حالش بد شده بود از ماشین پیاده شد و بدون توجه به صدای رزی از ماشین دور شد تا بتونه با بادی که بهش میخوره؛ بغضشو کنترل کنه ولی حس تیر کشیدنی که درونش به وجود اومده بود و هیچجوره کم نمیشد و دردش تازه بیشترم میشد .
وقتی لیسا بغضشو با ریخته شدن چند قطره اشک کنترل کرد رزی دستشو گذاشت روی شونه اش و لب زد : عشقم چیزی شده ؟
لیسا با دستاش چشماشو پاک کرد و روبه رزی با یه لبخند مصنوعی جواب داد : چیزی نیست من خوبم .
لیسا دست رزی رو گرفت و ادامه داد : برگردیم ؟
درحالیکه لیسا چشم انتظار جوابی از رزی بود اون دختر معصوم دستشو آروم کشید و با عصبانیت لب زد : داری دروغ میگی حالت اصلا خوب نیست ..
رزی کمی ازش فاصله گرفت و با چشمای تقریباً خیسی به چشماش خیره شد و خواست بره که لیسا با سرازیر شدن اشکاش محکم از پشت بغلش کرد و با گفتن * الکس خواهرمو دزدیده * حقیقتی که نمی خواست رزی بدونه رو بهش گفت و دیگه جز گریه کردن چیزی نگفت .
رزی به سمتش برگشت و با تعجب گفت : چی ؟؟! تو میخوای چیکار کنی ؟
آخرین نفری که رزی بود اونم دقیقا مثل جنی تماس ناشناسی که مادر قاتلش بود؛ توجهشو جلب کرد و با جواب دادنش و شنیدن صداش سرجاش خشکش زد چون مادری که بخاطر کشتن باباش سال ها زندان بود الان بهش زنگ زده بود و دقیقا مثل همون قبلانا اسمشو صدا میزد و این دیگه به دردناک ترین اتفاق زندگیش تبدیل شد پس با قطع کردن تماس نگاهشو دوباره به لیسا که منتظر جوابی ازش بود؛ داد و لب زد : مامانم بود ولی اون چجوری شماره مو پیدا کرده ؟! ..
همون لحظه که رزی به دنبال جوابی برای سئوالش بود لیسا با گفتن " حتما کارِ جیمزه " سرشو بلند کرد و نگاهی بهش انداخت و با گذاشتن دستاش روی شونه های رزی گفت : اون میخواد با تحت فشار گذاشتنمون بهمون بفهمونه که اگه بخواد میتونه هممونو تسلیم خودش کنه ..
موهاشو به عقب داد و ادامه داد : یجورایی داره از نقطه ضعفمون استفاده میکنه ..
رزی : حالا چجوری از شرش خلاص شیم ؟
لیسا : من حلش میکنم .
رزی مچ دست لیسا رو گرفت و لب زد : یادت نرفته که چه قولی بهم دادی دیگه نه ؟!
لیسا هیچی نگفت که رزی ادامه داد : قول دادی که همیشه پیشم میمونی ..
لیسا آروم دست رزی رو پس زد و جواب داد : پس زود برمیگردم پیشت چون قولمو توی قلبم نگه داشتم و هنوزم یادمه ..
اینو گفت و از دختر موطلایی که بهش خیره شده بود؛ دور شد و با اشاره کردن به ماشین داد زد : سویچ روشه تو برگرد خونه عشقم .
رزی سوار ماشین شد ولی دلش راحت نشد با زنگ زدن به جیسو رفت دنبال اونا تا یه راه حلی پیدا کنن؛ لیسا هم با رسیدن به جاده اصلی تاکسی گرفت و همونجا به سمت خونه جیمز حرکت کرد وقتی رسید درِ خونه رو زد و با عصبانیت منتظر باز شدن در شد تا حساب اون مردی که سالها اونو تحت فشار گذاشته بود رو برسه .
ولی بجای جیمز دختری درو باز کرد و لیسا با دیدن دختره چشماش گشاد شد و با گفتن " تو ؟؟! " نگاهی به داخل خونه که صدای جیمز میومد انداخت و با عصبانیت از کنار دختره رد شد و به سمت جیمز قدم های بلندی برداشت .
یقشو گرفت و با عصبانیت به چشماش زل زد و گفت : چرا پای اونا رو پیش کشیدی ؟! اگه میخوای انتقام بگیری خب از خودم انتقام بگیر چرا گیر دادی به اونا ..
وقتی اینو گفت جیمز با صدای بلندی خندید و با پس زدن دست لیسا روی یقه اش لب زد : اگه بخوام ساده بگم مجازات یه خائن با مرگش تموم میشه پس ..
اسلحه دور کمرشو به سمتش نشونه گرفت و با کشیدن ماشه ادامه داد : از اونجاییکه خودتم باهاش موافقی با مرگ تو اونا دیگه آسیبی نمیبینن ..
بهش نزدیک شد و اسلحه رو زیر چونه اش گذاشت و با پوزخندی کنار گوشش گفت : نظرت چیه ؟! قبوله ؟ ..
لیسا با خیس شدن چشماش سرشو تکون داد و موافقت کرد که یهو صدای بقیه دخترا رو که زنگ خونه رو میزدن شنید و نگاهشو به سمتِ در داد .
ولی همین لحظه جیمز شلیک کرد و با خطا رفتن تیر؛ تیر بجای سرش به نزدیک قلبش شلیک شد و همزمان با شکسته شدن در و دوییدن جیسو به سمت جیمز که اسلحه رو ازش بگیره رزی هم با چشمای خیسش به دختری که بهش قول داده بود یه لحظه هم ازش جدا نمیشه؛ نگاهی انداخت و با سرازیر شدن اشکاش به سمتش رفت و لیسا رو همونجوری که غرق خون بود در آغوش گرفت ولی با بسته شدن چشمای لیسا؛ رزی شروع کرد به صدا زدنش و گریه اش شدت گرفت .
رزی : نه لیسا لطفا چشماتو باز کن خواهش میکنم دووم بیار ..
خیلی نگذشته بود که صدای آژیر ماشین پلیس هم به گوش همه خورد برای همین بقیه دخترا دستشو گرفتن و رزی رو به زور از پیش لیسا که روی زمین بیهوش شده بود؛ جدا کردن . اون به کمک نیاز داشت ما نباید تنهاش میذاشتیم اما انگار بقیه مثل من فکر نمیکردن و اونو تنها گذاشتن .
YOU ARE READING
black group 🖤
Mystery / Thrillerفیکشن : گروه سیاه ( ورژن جنسو ) ژانر : اکشن؛ مافیایی؛ جنایی؛ عاشقانه؛ هپی اند روزهای آپ : دوشنبه ها و سه شنبه ها ساعت ۱۱ شب کاپل ها : جنسو و چهلیسا خلاصه : ما دخترای قوی هستیم دخترایی که سال ها در کنار هم بودن و با به وجود آوردن هیجان کلی کارهای هی...