شماره ناشناس:سلام.
لویی:تو دیگه کدوم خری هستی؟
شماره ناشناس:اگه بگم باز بلاکم میکنی.
لویی:اوپس.
فکر کنم تورو بلاک کرده بودم.
خیلی خب صبر کن همین الان بلاکت کنم:))شماره ناشناس:نه یک لحظه وایستا.
لویی:خیلی خب وایستادم.
شماره ناشناس:لطفا،قسم میخورم خیلی طول نمیکشه.
لویی:خیلی خب،فقط یه کلمه حق گفتن داری،پس کلمه اول رو میخونم بقیه رو نمیخونم.
ناشناس:ببین،بابت کارهایی که انجام دادم واقعا پشیمون و ناراحتم اما واقعا باید اینو بدونی.
ناشناس درحال نوشتن است...
لویی:فقط از یک کلمه میتونستی استفاده کنی و اون رو با "ببین"هدر دادی،بهت تبریک میگم و قرار نیست بقیهاش رو بخونم:))
ناشناس:لویی نمیتونی جدی باشی!
لویی:آه تو عمرم اینقدر جدی نبودم،خداحافظ هری،لطفا دیگه بهم پیام نده.
ناشناس:بشین تا پیام ندم.
*شما نمیتوانید به این شخص پیام ارسال کنید*

KAMU SEDANG MEMBACA
do me a favour"Texting"L.S
Fiksi Penggemarلویی:پس بهم یه لطفی بکن و خود شیفتگی رو تموم کن. ... درحالی که لویی نمیخواست با دوست پسر سابقش، هری حرف بزنه،هری هر روز بهش پیام میداد. هری تا وقتی چیزی که لویی ازش بیخبره رو نگه دست برنمیداره. "Persian Translation" [completed]