با آوردن پتو نازکی رو به روی تهیونگ ایستاد و بدون این که مزاحم خوابش بشه بدنش رو پوشوند.
هر چند یونگی آدم نزدیکی بهش بود ولی دلیل نمیشد پوست لخت تهیونگ رو که از دکمههای باز پیرهنش مشخص بود ببینه.
روی میز روبهروی مبلی که تهیونگ روش دراز کشیده بود نشست و بدون سروصدا کمی جلو کشیدش.
نگاهش رو به صورت تهیونگ انداخت، با نگاهش تکتک اجزاش رو نوازش میکرد و میبوسید.
جرعت این رو نداشت که دستهاش رو جلو ببره و نوازشش بکنه یا حتی یه بوسه آروم ازش بدزده. میترسید، جونگکوک میترسید دیوار محکمی که در برابر احساسش به تهیونگ ساخته فرو بریزه و دوباره بشه همون پسر بچهای که تماماً نیازمنده عشق و محبت این مرده.
وقتی افتادن تهیونگرو تو خیابون دید، لغزش اون دیوار محکم رو واضح حس کرد. فکر این که نکنه بلایی سر تهیونگ بیاد و آخرین حرفهایی که بهش زده اون جملات باشه داشت دیوونش میکرد.
وقتِ زیادی برای منتظر آمبولانس بودن نداشت پس سریع تهیونگ رو بغل کرد و با تمام توانش سمت خونش دوید.
از مسیح هزاران بار به خاطر بودن یونگی به عنوان دکتر متخصص شکرگذار بود، سریع پیراهنش رو باز کرد و ضربان و نفسش رو چک کرد.
جونگکوک هم با آوردن کیف تجهیزات و داروهاش کمکش کرد تا تونستن ضربان قلبش رو به حالت نرمال برگردونند.
با نگاه ریزی به موهای پریشونش آب دهانش رو قورت داد و مغموم دستی به صورتش کشید، باید اعتراف میکرد؛ جونگکوک دیوانهوار دلتنگ تهیونگ و لمسش بود.
به خودش دلداری میداد که قرار نیست با نوازش موهاش اتفاقی بیافته، اون بیهوشه و با اون حجم قرص آرامبخش قطعاً بیدار نمیشه.
انگشتهای لرزونش رو آروم سمت موهای به رنگ شب و ابریشمی مرد برد. خبری از نرمی قبلش نبود، زبر شده بودن ولی حتی یک درصد از لذت لمسشون کم نشده بود.
با بغض سرش رو پایین انداخت و چشمهاش رو محکم فشار داد. چرا سرنوشتشون اینطور شده بود؟ وقتی فکر میکرد بلاخره قراره رنگ خوشبختی رو ببینه دیوارهای دورش فرو ریخت و دنیا برای چندمین بار تقدیر منحوسش رو مثل سیلی به صورتش زد.
از دست دادن تهیونگ اونقدر براش سنگین بود که تا سالها فکر میکرد چه گناهی امکان داره تو زندگی قبلیش انجام داده باشه که مستحب این درده؟ نکنه اونهم معشوق قبلیش رو رها کرده و حالا داره تاوان پس میده؟
"جونگکوک، دردونه!"
با شنیدن صدای زن سریع دل از نوازش موهای تهیونگ کند و دستی به چشمهای نم دارش کشید.
YOU ARE READING
Sirius
Fanfiction𖧧 فول شده 〔 ShortStory , Vkook , Sirius 〕 ⇢ɢᴇɴʀᴇ : Romance, medical 〔کیم تهیونگ، فرد درستکار و سرشناسی تو کره که مدیر شرکتی برای واردات و صادرات خودرو هست. تهیونگ یک شب، پسری رو از مهمانی که دعوت شده بود نجات میده و زندگیش رو عوض میکنه؛ اما تهیو...