Paradox

47 11 0
                                    

+مگه گذارش رو نفرستاده بودی؟

_ف-فرستاده بودم مامور جئون.

+ پس این پرونده کوفتی روی میز من چیکار میکنه؟

_قربان من گذارش گم شدن پارک جیمین رو به گروه مرکزی فرستادم. ولی فکر میکنم رئیس مین مجوز جست و جو ندادن.

+رئیس مین؟ اون که باید جلوتر از همه دنبالش بگرده؟

_منظورتون چیه قربان؟

جونگکوک کلافه پوفی کشید و فهمید نمیتونه توضیح بده رئیس مین و جیمین خوشگذرونی‌های مثبتِ سن سرباز رو داشتن!

+هیچی برو بیرون خودم بررسی میکنم. بدردنخور...!

سرباز بی‌تقصیر، مرد سیاه‌پوش رو تنها گذاشت تا بیشتر فکر و خیال بکنه از غیب شدن همخونه‌اش.

حضور تهیونگ آرومش کرده بود. همین باعث شده بود عصبانیتش به نگرانی تبدیل بشه.

بلند شد و قبل از بیرون اومدن از اتاقش، یقه یونیفورم و نشان بلک‌دال رو مرتب کرد. قدم هاش رو سمت اتاق رئیس پلیس کشوند تا از این پارادوکس عجیب سر در بیاره. پارادوکسی که میگفت: جیمین نیست و یونگی به تخمشه!

کنار تمام این افکارِ گره خورده، بزرگترین ترسش این بود که دست‌های تهیونگ قرمز شده باشه از خونِ پسر عکاس!

𝙥𝙞𝙣𝙤𝙘𝙘𝙝𝙞𝙤 (KookV)Wo Geschichten leben. Entdecke jetzt